دلنوشته عاشقانه دزد عشق
دلنوشته عاشقانه شماره 11
نویسنده الهه فاخته
خوابت را دیدم
دیشب خوابت را دیدم که در آغوشم خوابیدی
گفتی : آرامم کن , صدای قلبت را می خواهم
و امروز آتشی سوخت و آواری ریخت
چشمهایم تر شد
وجودم را می سوزانند کسانیکه تو را از من می گیرند تا کاخ آرزوهایم را ویران کنند! کاخی را که پادشاهش تو هستی !
آه کاش این آوار امروز به سر آنها می ریخت به سر کسانی که عشق را می دزدند
عشق را می کشند
و قلبشان سنگی ست !
الهه فاخته
دلنوشته و نامه عاشقانه دزد عشق