آدمهای دلی
دلنوشته ای تقدیم به تمام آنانکه عمیق مینگرند
👈با نام خالق مهربانم👉
میدونی تهِ دل کجاس؟
تهِ تهِ تهِ تهش...
همونجا که میرسی به خودت، خودِ واقعیت..
بعضیا دلی هستن، اونا به قعر دلشون رسیدن، اونا عمیق میبینن، عمیق میشنون.
هر چه قدر عمیق تر، دلی تر
آدمهای دلی قفل دلت را باز میکنن، ساحره نیستن ... اما.. قلبشون قویِ
آدمهای دلی، محبتشون ته نمیگیره ، احساس... گاه و بیگاه دلشون رو میلرزونه و دیگ محبتشون رو هم میزنه !
به خودت که بیای میبینی ناخداگاه داری به یه غریبه لبخند میزنی! اون قفل دلت را باز کرده . اون غریبه، آدم دلیه
الهه فاخته
بقیه در ادامه مطلب
پ. ن : امروز که بعداز مدتها صبح روشن به خیابان زده ام، جوانه های سبز درختان بیشتر شده بودند، شاخه ها... برایم دست تکان میدادند، بین خودمان باشد ( من صدای درختان را میشنوم، اسمم را. میدانند، آنگاه که میپرسم، میگویند باد گفت : به من میگویند بانو الهه🤭 بیشترشان صدایشان جوان است، دیوانه نیستم ها... من فقط گوشهایم خیلی میشوند واین خدادادیست، از همان پیشترها...). یاد دلم افتادم. تهِ تهِ تهش..