برگی از خاطرات گذشته
روح زخمی من
به قلم الهه فاخته
لرز کرده ام ... آن کسی که بی گناه است همیشه فریاد میزند از قصاصی که حقش نیست .... همیشه بغض دارد از اتفاقی که برایش بالاجبار افتاده است .
و صدایی میگوید : الهه خودت را در دنیای بی کرانه خودت بجوی ... اما ....
متن کامل برگی از خاطرات گذشته در ادامه مطلب ...