شعرنوشته روح زخمی من
به آینه نگاه میکنم
و به تمام قامت خسته ام
انگار چیزی درونم
معصومانه نگاه میکند
شاید روح زخمی ام باشد
بعد از طوفان بی وجدانی آدمها
آینه را بشکنم یا خود را در آغوش بگیرم؟
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 51
- شاعر الهه فاخته
اشعار شماره 52و 53 در ادامه مطلب
گره های عشق , شعرنوشته
میکشد نخ کلاف را
به خیالش که اگر باز شود
عشق پایان می یابد !
اما فقط خدا می خواهد
پس می ماند عشق
و نخ های گره خورده
چون یک معجزه باز می شوند برای
ساختن کلافی دیگر
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 52
- شاعر الهه فاخته
شعرنوشته دلشکسته و امید
دلم که شکست
ناامید بودم
از دل شکسته ام
چشمه ای جوشید
به دلم افتاده است
رودخانه ای خواهد شد
تا به اقیانوس برسد
مرسی خدا
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 53
- شاعر الهه فاخته
شعرنوشته عاشقانه دوستت دارم
باز روز دیگری می آید .
عاشقانه ای دیگر میسازد
و من در ماورای ذهن خسته ام
به تو می اندیشم
سادگی هایم را ببخش
گاهی نمیشود که بشود
و گاهی در نشودها میشود
دوستت دارم
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 54
- شاعر الهه فاخته
شعرکوتاه خودت آرزوی خودت باش
راه را می سپارم به ید الله
و در فراموشی رنگ خاکستری
گیسوان پیر سرزمین رویایم
باز می گردم چو شهاب
از ستاره ای به ستاره ای دیگر
شاید اینبار
خود, شهاب آرزوی خود باشم
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 55
- شاعر الهه فاخته