دستنوشته های من از خاطراتی نه چندان دور
سفر به جزیزه زیبای کیش
این خاطره مربوط به دهه بیست سالگی ام است ( البته من همیشه در سن 24سالگی مانده ام 😄 همه میگن همههه😄)
بخاطر دارم، سختی های زندگیم طناب داری شده بود و داشت خفه ام میکرد. آن روزها در آژانس هواپیمایی کار میکردم.
دوست خوبی داشتم که دلش به اندازه دریا بود. یک تور لحظه آخری با مبلغ 290هزارتومان آن هم در یک ویلای ساحلی برایم جور کرد. ( که بعدش زیرابم را زدند و با تهمت، بیکارم کردند ان هم چون خودشان سالها خاک خوردند اما من درعرض چندماه ناگهانی به یک مقام هرچند ناچیز رسیدم.. بماند که واگذارشان کردم به آن بالایی)
برای بار چندم بود که به جزیره زیبای کیش میرفتم.
پراز غم بودم و بغض!
ادامه را با هم بخوانیم ...