کتاب شعر فاخته - 2

loading...

الهه فاخته

کتاب شعر فاخته,شعر دلشکسته کوتاه,شعر نو دل فروش و دل فریب از فاخته,اشعاری که باید خواند,

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 329 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر نقاب از چهره بردار 

شاعر الهه فاخته

کتاب شعر فاخته

 

نقاب از چهره بردار که طریقت من

به جز اسم خدا و مدد ز او نبود


آهنگ رحلت مرا خواندند ,

سب کفکران بدون دل و خدا !


درد دارم درد

از فریاد من , خوشحال شدند

خاموش شدم,

درد ... دو چندان شده بود

اما

قصه این است از گذشتگان تا حال

هر که بد کرد به خود کرد

 

خدا میبیند , و جهان میبیند

بدی بر می گردد سمت خودت


دشمن دیرینه

غم نشاندی اما

روزی

خواهم دید که می گریی

بی پناهی و پر از حسرت

دنیا آیینه اعمال است

گرچه فاخته اکنون پر از غم و سوز است

اما خدایی که به او پر داد,

می پراند او را تا آستانه درگاه

پس ... لایق عشق خداست !


  • 1394/7/2
  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 21 - شعر نقاب از چهره بردار
الهه فاخته بازدید : 148 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

در کوی تو, دلِ شکسته نمیخرند

بازار خودفروشی از ساکنان کوی توست


انگار که عقل از سرت پریده است

خود را می پرستی و ساکنان کوی خود


برای تماشای تو, خود فروشی مقدم است

در کوی تو, زنان زناکار قبله تواند

انگار که خدا هیچ, مصلحت هیچ ... گناه , مقدم است


تو مست تر از همیشه, رد می شوی زکوی

نه نان م یبینی و نه آب .. فقط شراب

برای روح تو , مستی دروغ .. مقدم است

دراوج آگهی از حال خویشتنی ولی

دختران هرزه تن برای تو مقدم اند


تو را هیچ حسی به مقدسات نیست

خدا و کلام آن, هیچ

دل عاشقانه , هیچ


گناه فاخته, فقط دل مهربان شده است

دل خود فروش برای تو مقدم است

 

  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 20
الهه فاخته بازدید : 192 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

بیدار شو ای دیده خوابیده ز کابوس

این یاوه سرایی, هزیان همین خواب گران است !

این خیسی اندک به پیشانی ماهت

از شرم همین یاوه سراییست !!

خود آگهی ازخواب .. ولیکن

طعنه به دل من ........ انگار بهانه است


این من, من مسکین

درمانده ز حاجت

لب وا نکنم در پاسخ اخبار دروغت


بیدار شو ای دیده خوابیده ز کابوس

این یاوه سرایی, آتش به دلم زد

آتش به پر فاخته بی خبر از کام حسد زد


  • 1394/7/1
  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 19
الهه فاخته بازدید : 178 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

این تفرقه بین من و تو

خو ش خبریست

به خاطر این دل , به فریاد برس


روزی که بگویی , گنه کار نبودم

مشتی گِل تازه, به سر خواهم زد

تا بدانی که هراس از گِل نیست


خدایا نظری بر من سرگردان کن

گر تو خواهی گِل سر, یک گلستان بشود !


زاهد چشم عیان

قطامه تاریخ.... قاتل جان من است

زاهد, به حقیقت این دل شده بیدار

تو که تاییدکنی,

دیگر چه هراسی از زخم حسود است ؟


این تفرقه بین من و تو

در گرو عدل خداییست


بازگرد که فاخته , عاشق مادرزاد است

 

شاعر الهه فاخته 

کتاب شعر فاخته 

شعر شماره 17

الهه فاخته بازدید : 371 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

سوختم از آتش دل

آتشی بود که عمرم را سوخت


شد ..پریشان دل دیوانه من

مثل پروانه عاشق در شعله شمع

بال زدم , رقصیدم , در چشم تو سوختم

توبه کردم, دور شوم از آتش

مثل یک جام بلورین .... شکست این توبه

باردیگر به سراغت رفتم ,

سوختم ... سوختم


بی هوش شدم از شدت تکرار که هربار شکستم توبه

باز دلت را دیدم

باز شکستم توبه

 

و به سویت چرخیدم

سوختم ..


سوخت پرهای تن فاخته دل عاشق,

از آتش بی مهری تو

 

  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 16
الهه فاخته بازدید : 152 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

ای پاک بهشتی همه شب فکر تو هستم

آغوش چه کس , گهواره آرام تو است ؟

 

آن چشم خمارین که دلم را بربود

تیریست که بر دل زده ای

تدبیر چه باشد که تو اندیشه نابی

این جمله تمام است ...

 

فاخته هر قدر که کرد .. ناله و فریاد , نشنیدی

چون گم شده در راه بیابان

نگرانم بفریبند تو را ...

 

ایام جوانی .. سپری شد , شدم پیر

فاخته ...

یاد نگرفتی , که بگویی ز دلت حرف !!!!

 

  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 15
الهه فاخته بازدید : 157 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

ای سپید روی, زیبا رخ خندان

برایت آرزو مندم که شادان باشی و بی غم


عزیزم,عزم دیدار تو را دارم

فاخته, مطیع ات گشته است

گر بگویی هیس ... خاموشم , لالم , بی زبانم

گر بگویی کیست ... شوق دارم

تا بگویم عاشقم , نازنینم!


بخت من خوابیده است و ناز دارد

کی شود بیدار؟ امید دارم


یک مشت خاک از گلستانی که رویش راه رفتی

با صبا بفرست تا بویت کنم

فاخته جان می دهد در راه شما


می کنم یک دعا از بهر تو

شیرین بیان, شاد بادا .. شاد


  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 13
الهه فاخته بازدید : 147 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

فالی گرفتم و

عکس یار دیده ام در آن

عکسی با ناز .. قد بلند , خو شسیما !

در فال هم طنین نگاهش شده عیان


این یار خوش زبان

بُرده دل از دل فال من

گرچه به این حکایت تلخ قانع ام

"معشوق شاید, قلبش در گرو یار دیگر است "


اما اگر زنده ام بخاطر عشق است و ب یهوس ..

دل خود به دل معشوق سپرده ام

میترسم از این که روزی ...شخص دیگری

دل به دل یار من دهد


سبقت از این خیال واهیِ همیشه سخت

گرفته ز من سکون و سکوت را !

ای مرغ بخت .. پس کی به رام دلم شوی ؟

ای فاخته , این حکایت تلخ با وصل شکر شود ..


  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 12
الهه فاخته بازدید : 203 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر عاشقانه غمگین انگشت در عسل و عسل در دهان تو

شاعر الهه فاخته

 

 

 

انگشت در عسل و عسل در دهان توست

این تکه تکه خونین برای من


شیرینی شهد برای توست

تلخ بودن درد خونین ... برای من


تو شاد باش

من به شادی تو بی غمم


تو لبریز شانس و

من پر ازحوادث تلخ تو !

سپر شدم برای شادی ات ولی ...

فاخته سوخته است در این مسیر, گاه ملس !


پنهان کرده ام خاتم حلقه را

لیک آ نچه آشکار شدنیست, نهان شود


باشد کنایه ز دوست شنیده ام

شیرینی شهد برای تو و انگشت تکه تکه مال من

 یا حق الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 229 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر مقام والا 

الهه فاخته

 

مقام والا, پاداش صبر مومن است 

صبر, در تحمل سختی

صبرِ در مصیبتها !!


مقام والا , هدیه ای برای اعتماد به خداست

برای او که در هر شرایطی

گفت توکل به خودت الله


خدا ز,یاد نبرد صابرین حق گو .. را

که در زیادی سختی, گفتند خدا گواه است بر راه

مقام والا, اجر صابرین است در برابر خواستن حق

که گفت :

" گرچه بتو سختی م یرسد

صبر کن ... صبر

مقامی در انتظار صابران مصیبت, نوشته شده است "


صبرکرده ام و اینک منتظرم

منتظر وعده الله !


آن شب در خواب ... بالای هفت آسمان

فرشته ای ندا داد .. رسا و بلند ...


فاخته به جز صبر مگر بلد است کاری ؟

صبر می کنم صبر تا آن روز

*تعبیر یک خواب در شعر *

 الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 283 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر شهرت زن

 

شهرت بر در این خانه حلقه میزند 

تا که باشد بنده این پیرِ زن


پیر راهم, خشم آلود از نگاه شهوتم

خسته از بایدهای ظالمان حسرتم


شهرت, رنگ می بازد از بدی

ناز نازان, خوب خوبان

می شود شهرت, حلقه کرده بر دلم


بقیه شعر شهرت در ادامه ... 

الهه فاخته بازدید : 185 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

شکر ریز و افسون گر نگاهت

چو گل , رعنا و ... مغرور , چشمهایت

چه بیهوده کسی باشد که جز تو یار دارد


چه عطریست د لبستگی بر تو

که هر چه از وصفت بگویم

هر چه از حسن جمالت شعر گویم

نیست آ نچه باید باشد و تو در یقین زیباتری

گرچه بی وفا هستی ولی عیب از تو نیست

خو برویان بی وفا هستند

خوب رویان این چنین اند !


گر گوشه چشمی, نگاهی بر من مسکین بیاندازی

من تو را بت می کنم

 

من نگاهت را به قابی می زنم

هر شب و هرروز, نگاهت می کنم

گرچه دنیایت از دنیایم سواست

لیک هر چه باداباد

چون فاخته,عاشقانه ... نگاهت می کنم


  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر نو شماره 7
الهه فاخته بازدید : 161 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

خال هندو را کشید

بین ابرو تا بگوید مظهر زیبایی است !!!

 

گل پیکر شهر آشوب شهر من

می برد صبر از دل بی کینه ام

 

عشق پا برجای من, نا تمام

تا ته دنیا برای حاجتی, من میدوم

 

مثل آن یوسف, عشقم نابِ ناب

حیا دارم اما زلیخا را به دامانم نگه دارم ؟

 

معمای خیال تو, بدون پاسخ است ای یار

ندانم چیست پاسخ ولی ایمان به او دارم

 

ای فاخته, سخن باید نکو باشد

عشق پاک , آیین دگر دارد ....


  • 1394/6/30
  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 6
الهه فاخته بازدید : 303 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

افسوس که راز پنهان در چشمها نمایان

رخ میدهد غمی سخت, در دیدگانِ گریان

 

ای خالق دو عالم, لطفی به حال من کن

اینجا خبر ندارند از حال دردمندان

 

این غم در نگاهم, راز دلی شکسته ست

طعنه زدن چه سود است

آن گاه که دل , عبوس است ؟

 

این رسم بی وفائیست

عاشقِ د لشکسته , مرهم نیست برایش

 

مار خموش در کام

نیش می زند با کنایه

اما چه سود دارد !

جز سنگینی نگاهی کز ظلم یار , ثقیل است

 

افسوس که راز پنهان , دردی نهفته دارد

این درد در نگاه است

فاخته ... بیگناه است

*گلایه از کسانی که می گویند چشم هایم غم دارد *


  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 5
الهه فاخته بازدید : 401 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

چون سها در آسمان چشم تو گم گشته ام 

بی محبت از دلم رد می شوی


تو شهاب میبینی و گم می شود نور کمم

بی مهابا آرزویم میشوی


سود تو از بی محبتی با من چه بود ؟

میسوزد دلم با رسم تو


هرصبح, زودتر, بر می خیزم ز خواب

تا که شاید باد , اخبار مرا سویت برد


این چه رویای قشنگیست , صبح دم

با امید باد, با امید یک خبر بر می خیزم ز خواب

من دعایت می کنم این صبح دم

گر ببینی, چون من .. کسی مشتاق دیدار تو است


ای فاخته, دعای صبح گاهی

مستجاب می شود زودتر از هر دعا

پس دعایی کن  .... صبح شد , وقت حاجت است !


  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 4
الهه فاخته بازدید : 330 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

شاید صلاح کار خداست , بیتابم 

نشسته ام و چرا چرا میپرسم !


باید که فکر کنم درست است همه چیز

شاید که حکمت اوست , کارم


شاید که فرو بریزد این بیتابی !

یادش بخیر کرشمه او که با آه است


یک ناز از دل و یک تیر از کمان بی رحمش

فاصله من تا حکمت حق کجاست تا به کجا !

این کجا و آن کجا و حرف ناگفته کجاست ؟!


نگو که بخواب در این بیتابی

که فاخته اگر بخوابد گناه کار است


به حکمت حق , چشم فرو نمیبندم

شاید ..

راه باز شود ببیند ز چشم بیدارم


فاخته , گناه تو از ندانستن حکمت اوست

چه بیتاب می ماند دل گنه کارم


کسی که مسیرش به حکمت اوست

تا آخرت به بیتابی , گرفتار است


  • 1394/6/30
  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعرنو شماره 3
الهه فاخته بازدید : 151 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

تمام می شود روز محنت و غم

تمام می شود درد دوری و هجر

نوید می دهم طلوع فردا را

که همسفر خوب من از راه معرفت آمد

التیام دلشکسته را اکنون , به دست یار با وقار دادم

به مژده , صدا می زنمت

و, می گویم :

تمام شد ... تمام !

تمام شد , روز محنت و غم ,فاخته !


  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعرنوکوتاه شماره 2
الهه فاخته بازدید : 168 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر سجاده به دوش از الهه فاخته

غرور و خود پسندی

 

تو سجاده به دوش میرفتی 

کنایه می زدی که من از خدا دورم

ندیده ای که چرا چشم غم دارم ؟

تو از بهر خدای خودت, طعنه زدی

اما

خدای تو , خود توست ...

خود مغرورت !

تو زهد فروشی و کاسب

خریدار ...

زیاد

من نخریدم دروغ تو را که اینچنین شده ام

شکسته در دل خود در ماورای ذهن غمگینم

تو , دل فروخته ای

گمان می کنی که دل دادی ؟

دروغ گویی عزیز دلم

 

  • 1394/6/30
  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر فاخته
  • شعرنو شماره 1
الهه فاخته بازدید : 411 چهارشنبه 21 اسفند 1398 نظرات (1)

سلام . چگونه شد که شاعر شدم

 

سال اول راهنمایی بودم . قلم بسیار ضعیفی داشتم . دختر آرام و کم حرفی که تمام نمراتش 20 بود به جز انشا .. جلسه آخر معلم انشا چنان تیکه ای بارم کرد که با گرفتن نمره 9 , ذوقم به اشک تبدیل شد چرا که همیشه کمتر از 5 میگرفتم

الهه فاخته بازدید : 282 جمعه 20 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

 

شعر نو زیبای دل‌فروش و دلفریب

شاعر الهه فاخته 

کتاب شعر فاخته

 

گفتم : ای زیبای من رحم کن بر دلم

گفت : دل فروشی, دل‌فریبی , اطمینان چه سود ؟

 

گفتمش : بنشین , بگویم رازدل

گفت :" طعم غربت را نمی‌دانی, تو تنها نیستی !

 

شاپرک بر ناز گل خوابیده است

طعم تیغ خار صحرا را نمی‌داند هنوز

در میان آشوب دل‌های بی‌قرار

بی‌تحرک بودن, قصه ای بی‌باور است !

 

تو دلم دیدی و من درد غربت دیده ام

تا که غربت را نفهمی  بی‌گمان از دلم چیزی ندانی مهربان !" فاخته درد غربت را نداند

( درد غربت ... درد من نیست ! )

هر کسی از جنس خود , اسرار گفت

هر کسی راهی رود .. از دیگری راهش جداست

 

این‌چه دنیای عجیبیست

هر کسی یک‌راه دارد از راه یک‌دیگر .. سواست !

 

  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر فاخته
الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 3

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟