شعر نو قایق کاغذی
شاعر الهه فاخته
قایق کاغذی .... روی فرش
فرش .... بدون تبسم , سرد و بی روح
روی کف سنگی خانه ام , قایقی کاغذیست ...
میخواهد .. تن , به آواز دریا سپارد !
بیچاره .... قایق کاغذی !!
فکر میکند بزرگ است , مهم است ؟
در یک لیوان آب , غرق میشود ... قایق کاغذی !
) بدون ناخدا , ساکن
لحظه ها , بدون ناخدا .... ساکنند ! (
همیشه کسی هست که هل میدهد قایق زندگی را
کسی که تهی نیست !
کسی که عزیز است , عزیز خداوند
قایق کاغذی ... روی فرش
و فرش ... خوابیده است و من
فوت می کنم , قایق کاغذی را روی فرش ...
- 1394/2/12
- الهه فاخته
- دفترشعر۱۳۹۴
- شعر نو قایق کاغذی شماره 33