دلنوشته های روزانه و کتابی الهه فاخته - 5

loading...

الهه فاخته

دلنوشته های روزانه و کتابی الهه فاخته

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 356 شنبه 25 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

رفیق باش

دلنوشته ای تقدیم به شما رفقا

دلت که صاف باشه

مهربونیت کم نباشه !

روی حرف و قولت که بمونی

یه روزی ,یه جایی , یه جوری ... یه کسی ... یه کسی .. وارد زندگیت میشه که از یه دوست بهت نزدیکتره!

تو سختی ها همدمت میشه , عصای رفتنت میشه !

تو شادیها , کنارت میاد ... پا به پای قه قهه هات , بلندبلند میخنده

بیافتی , میافته تا دستتو بگیره و بلند کنه !

این اسمش رفاقته !
و اون.. اسمش رفیقه
یادت باشه رفاقت یه جاده دونفره ست..

وقتی تو هم شبیه اون باشی

وقتی تو هم کم نذاری ,

اسمش میشه رفاقت !

رفاقت یه جاده دونفره ست

به همین سادگی !

هر لحظه که بگذره , هر سال که بشه , این جاده بزرگتر و سرسبز تر میشه , چاله چوله هاشو باهم میسازید

این اسمش جاده رفاقته

اگه دوستی داری که کم نمیذاره , قبل از اون که دیر بشه , براش کم نذار

گاهی وقتا , یه آدمی میاد تو زندگیت که تو اصلا حواست بهش نیست ! تا به خودت بیای .. میره ...

گذشته رو ول کن , آینده رو هم ول کن .. کمی توی حال الانت باش ! توی الانت باش تا ببینی , کیا تو زندگیتن ؟!

دوستا رو جدا کن

رفیقا رو جدا کن

دشمناتم جدا کن

با همشون خوب باش

با رفیقه خیلی خوب باش , بیشتر اعتماد کن بهش

با دوسته , معمولی باش , گاهی اعتماد کن بهش

با دشمنه ... معمولی باش اما حواست جمع باشه و اعتماد  .... اصلا نکن و اصلا نشون نده

زمان همه رو بهت میشناسونه

مطمئن باش !

یا حق

الهه فاخته

  • رفاقتاتون پایدار
الهه فاخته بازدید : 484 پنجشنبه 23 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

دوستم داشته باش

دوستت خواهم داشت

دوستم داشته باش
دوستت خواهم داشت
زندگی همین رابطه دو نفره است که بدانی دوستت دارم و دوستم داشته باشی
دلم از نبودنت، تنگ میشود... و تو... همانی هستی که نمیشناسمت!
شاید همان دختر جوانی باشی که در خیابان اخم مرا ببینی و با یک لبخند، چون گل بشکفی و از شمیم مهربانیت، لبهای من هم به خنده باز شود
شاید همان صدای گرم و صمیمی باشی که با سلامش، سکوت مرا میشکند.. و مرا وادار به حرف زدن میکند تا جان زندگی در وجود من به جریان بیافتد!
چه کسی میداند پشت نقابها چه خبر است؟
فقط آنهایی که سکوت کرده اند، غم ندارند، مهربان ها،. شادها با آن لبخندهای زیبایشان، نیاز به یک توجه کوچک دارند که بفهمند، میدانیم هستند.. و چه خوب است که هستند!

آهای غریبه دوستم داشته باش، بدون داشتن نسبت خونی... برایم ناآشنای آشنا باش!
دوستم داشته باش چرا که من هم دوستت دارم
در این دنیا، ما به مهربانی هم محتاجیم
ما به هم محتاجیم
خود را از هم دریغ نکنیم
دوستم داشته باش
یا حق
به قلم الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 226 پنجشنبه 23 اردیبهشت 1400 نظرات (1)

بیست سالگی 

دلنوشته ای تقدیم به تمام عزیزانی که وارد بیست سالگی شده اند

بیست سالگیتان مبارک

بیست سالگی ...  گذشتن از دروازه یک سرزمین غریب است که انگار اول راه بزرگسالیست !

نوجوانی را گذاشته ام پشت در دروازه همین سرزمین بزرگ و ,معجونی شگفت انگیز نوشیده ام !

دلم میخواهد عاشقی کنم

دلم میخواهد همه را دوست داشته باشم و هر دوست داشتنی را نادیده نگیرم!!

بیست سالگی نوشیدن یک لیوان شربت خنک در اوج گرمای تابستان است که حسابی میچسبد

غرور به ابروهایم خم آورده و من همچنان شادم !

الهه فاخته بازدید : 248 چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

خودت را در دنیای بی کران خودت پیدا کن

با نام حق 

زندگی برایم صحنه تئاتر شده است . با کلی تماشاچی !

کودک درونم ، مادر درونم ، خانواده درونم ، پسر درونم ، دختر درونم ، و تمام موجوداتی که درونم شکل گرفته اند و واقعی هستند .

بی آنکه بترسم یا شک کنم آنچنان با استعداد روی صحنه زندگی زمین میخورم ، زخمی میشوم و غصه میخورم.... و سپس برمیخیزم که انگار معجزه  تئاتر زندگی ام شده ام!!

صدایی میگوید : خودت را در دنیای بی کرانِ خودت پیدا کن ....
و من....
چون گرده ای آزاد و معلق در هوا ، سرنوشتم را به او میسپارم
جز او بالاتری نمیبینم
جز او قدرتی نمیبینم
جز او خوب تری نمی یابم
جز او رفیقی ندارم
خودم را به تو میسپارم
هر چه تو میخواهی بشود یا الله

به قلم الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 521 چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

 بانام حق

دوست خوب من, نه گفتن را یاد بگیر



 نه گفتن !!!
خیلی وقت‌ها بجای گفتن یک نه محکم، قضیه را پیچیده می کنیم یا آن را دچار ابهام آره و نه می کنیم و یک نفر پیدا می‌شود از این پاسخ سو استفاده کند!
بله... نه گفتن زخمی می کند ... نه ، انرژی منفی دارد پس باید بدانی هر نه که می گویی ، باید قدرت التیام زخمش را داشته باشی
یعنی ممکن است خودت هم با گفتن نه... زخمی بشوی
یا ممکن است با گفتن نه ، دوستی ،عزیزی زخمی شود
اما
تو باید نه گفتن را یادبگیری حتی بیان کردنش را
گاهی محکم و قاطعانه بگو: نه
گاهی با سر بگو : نه
گاهی آرام و ملایم بگو : نه !
گاهی با شیطنت و شیرین زبانی بگو نه!
همیشه نیازی نیست علت نه گفتنت را توضیح دهی ، ولی اگر لازم دیدی مختصر علت نه گفتنت را بگو!
ولی یاد بگیر
دوست خوب من .. نه گفتن را یاد بگیر تا بتوانی قانون حدِ وسط را اجرا کنی!
قانون حد وسط را اینگونه بگویم : ترازو را تصور کن دریک کاسه وزنه ها و دریک کاسه جنس است. باید به تعادل برسند تا کم وزیاد نشود.
حالا فکر کن یک کاسه ترازو بله و دیگری نه هست. هرکدام را زیاد بگویی، ترازو از تعادل خارج میشود. این تعادل بین آره و نه است که زندگی را درجریان درست هدایت میکند.
.
یادت باشد تو نه بگویی یا سکوت کنی یا بله بگویی باز ممکن است دچار دردسر شوی .
هستند انسانهایی که هی حرفشان را عوض می کنند.
چون انسان در حال کامل شدن، ممکن است اندیشه اش تغییر کند
ممکن است بعدها به  ًنهً  تو برسد یا بالعکس ...
البته هر جا لازم دیدی یک بله محکم بگو
.
و البته گاهی شرطیست و یک نه یا بله محکم ، علت تایید یا رد مستقیم چیزی می شود، پس حواست باشد
هم بله گفتن را بیاموز
هم نه گفتن را بیاموز
اما
یاد بگیر چه زمانی از آن استفاده کنی
چگونه؟
از قدرت فکر استفاده کن، تحلیل کن،اگر لازم است مشورت کن،اگر لازم است صبر کن و سپس پاسخ بده
پاسخی که حاصل انتخاب توست!
یا حق
به قلم الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 339 چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

دوست خودت باش
بیشترین اعتماد را به خودت کن.

دوست خودت باش
بیشترین اعتماد را به خودت کن.
در این دنیا هیچ چیز صد در صدی نداریم ( جز خداوند که مطلقا خوب است) چه برسد به اعتماد!
تنها کسی که تا آخر عمر با توست اول خداست و بعد خودت!
با خودت طوری رفتار کن که انگار با دوستت رفتار می کنی!
ناراحتی؟ آیا تحمل ناراحتی دوستت را داری؟ پس حالت را عوض کن... حالت را خوب کن!
بی حوصله ای!؟ دست خودت را بگیر و ببر خیابان و برای خودت بستنی بخر.. و... خوشحال باش! 
دوست خودت باش! و این دوستی را باور کن....
راز نگه دار خودت باش!
به خودت وفادار باش!
خودت را به کوه ببر، خودت را سفر ببر، برای خودت خوراکی بخر ! برای خودت چتر بگیر وقتی باران بارید... بر زانوانت تکیه کن و برخیز
از درون به بُرونت بنگر... نه از بُرون به دَرونت!
همانطور که کسی ترحم نمیپذیرد، تو هم ترحم هیچ کسی را نپذیر، حتی ترحم خودت را... باید قوی باشی!
تنها رفیقی که اگر جلویش اشک بریزی، درمانده شوی و صد در صد به او اعتماد کنی فقط... یاهو... است!
خودت را در دلبستگی ها غرق نکن و وابسته هیچ کس و هیچ چیز نباش
از خداوند مدد بخواه و تلاش کن تا با کمک هایش حرکت کنی...

راستش اگر کمکت کند تا تو نخواهی، تا تو حرکت نکنی، نمیشود که نمیشود ...
یا حق.

به قلم الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 278 سه شنبه 21 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

خطرات باز شدن چشم سوم فرعی یا چشم سیاه

در ادامه با هم موارد زیر را میخوانیم :

  • خشم و تاثیر آن بر چشم سوم فرعی
  • هر گاه دچار خشم شدید چطور رفتار کنید
  • هرگاه مقابل کسی قرار گرفتید که دچار خشم شد چگونه رفتار کنید !
  • اگر با آدمهای بد همنشینی کنید و هم کلام شوید یا مقابله به مثل کنید چه اتفاقی می افتد؟
  • اگر در خانواده یک نفر آدم بدی باشد چه کنیم ؟
  • آدمهای بد را چگونه بشناسیم و چگونه با آنها رفتار کنیم ؟
  • تاثیر کینه  بر چشم سیاه
  • حسادت , بدخواهی , دروغ , تهمت , فریب 
  • ترس
  • غرور و بخل 
  • کلمات, فیلم ها , موزیک ها 
  • تاثیر چشم سیاه بر دیگر چاکراها 

بقیه در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 436 سه شنبه 21 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

شاد باش و زندگی کن

تقدیم به همه 

با نام حق

شاد باش و زندگی کن!
بلند بخند، دستهایت را برای به آغوش کشیدن خودت باز کن و خودت را عاشقانه در آغوش بگیر
زندگی، انقدر زمان برای تو نمیگذارد تا بتوانی برای خوشحالی ات برنامه ریزی کنی! باید خودت، برای خودت لحظات شاد بسازی!

الهه فاخته بازدید : 95 سه شنبه 21 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

دلنوشته عاشقانه

گاهی باید مثل بند بازها بود و خطر کرد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

عشق وقتی که شروع میشه تازه خودشو نشون میده

یه راه خیلی سخت پیش روته,انگار عین بند بازا باید تمام تمرکزتو بذاری روش تا یه وخ یا بادی , یه حرفی یا یه اتفاقی تو رو از روی این بند پایین نندازه

 گاهی وقتا نمیشه به عقب برگشت,و گاهی همه یا خیلی ها میخوان تو رو از عشق دور کنن

اینو بدون و دلتو قوی کن اگه کسی خواست تو رو ازش جدا کنه اگه اون پاش لرزید دستشو بگیر تا توی این راه سخت , از دستش ندی ...

همیشه که بخت و اقبال نیست

گاهی وقتا باید دستشو گرفت

گاهی باید یکی خطر کنه حتی اگه احتمال بده این یه ریسکه

تو قوی تر باش بگیرش که نیافته

عشق قشنگه , پاکه , معصومه , الهی ا ♥

یا حق

  • به قلم الهه فاخته
  • کتاب دلنوشته هایی از جنس دلتنگی
الهه فاخته بازدید : 164 دوشنبه 20 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

بجای قضاوت همدیگر را درک کنیم

و

همدل باشیم

بعضی ها هستند که زندگی کسی را قضاوت میکنند , و خود را بر این میدارند تا خصوصی ترین مسائل آن شخص را بفهمند تا ببینند قابل ترحم است یا قابل تحقیر !

از قدیم میگویند : تا با کفش کسی راه نروی , نمیتوانی بفهمی او در مسیر خود چه کشیده است !

این قضاوت ها شاید از جایی شروع شد که شناخت آدمها از یکدیگر کم شد !

در روزهای کهن , همسایه ها اخلاق همدیگر را میشناختند میدانستند فلان کس آدم مغروریست اما مرد واقعیست , یا فلان زن حرف زیاد میزند اما چیزی در دلش نیست ... اینطور نبود که بعدش در بیاید همان زن اتفاقا چه چیزها در دلش است !

شناختشان از هم خوب بود , درکشان متقابل بود ! کمک و لطفشان دو طرفه بود . از حال خوب هم خبر داشتند از حال بد هم نیز خبر داشتند !

ظرفهایشان را خالی بر نمیگرداندند !

نگویید آن قدیم بود.... 

الهه فاخته بازدید : 427 شنبه 18 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

چشم سوم خوب یا چشم سوم بد ؟

دنیای درون به اندازه ای پیچیده است که نمیتوان با دوسه جمله یا نوشتن یکی دومقاله آن را توضیح داد

در این متن میخوانید :

  • چشم سوم شیطانی یا چشم آجنای فرعی چیست ؟
  • اما این چشم چگونه فعال میشود؟
  • بستن چشم سیاه 
  • خب اگر این چشم سیاه باز شود چه میشود ؟

الهه فاخته بازدید : 370 پنجشنبه 16 اردیبهشت 1400 نظرات (1)

باز کردن چشم سوم

روشهای مرحله به مرحله برای باز کردن چشم سوم 

با عرض سلام خدمت تمامی شما عزیزان

در ابتدا بگویم که بهتر است قبل از خواندن این متن پست زیر را بخوانید تا کلیات را متوجه شوید که ضرورت دارد.

http://eajoorloo.rozblog.com/post/506/third-eye.html

 

نکته مهمی که در همین ابتدا میگویم اینست که چشم سوم , خجالتیست !

یعنی اگر به آن توجه کنی , اگر به زور خواهی بازش کنی یا به زور از آن استفاده کنی , سریع بسته میشود . و تنها چاکراهیست که هیچ فرمانبرداری از صاحبش نمیکند .

اینگونه بگویم این چشم , هدیه ایست برای کسانی که سعی میکنند خوب باشند و به الله ایمان داشته باشند .

در این متن مراحل زیر را دقیقا انجام دهید که بصورتی کاملا شفاف بیان کرده ام . بعد از انجام مراحل نیاز به شفاعت دارید که من شفاعتتان میکنم .

 .

در ادامه متن کامل را بخوانید و مرحله به مرحله انجام دهید , قبل انجام چند بار بخوانید

الهه فاخته بازدید : 195 پنجشنبه 16 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

چگونه چشم سوم را فعال کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

چشم سوم موهبت الهی است

میدانید چرا ؟

این را به شخصه تجربه کرده ام و با هوشیاری کامل و لطف پروردگار مینویسم

چشم سوم که دقیقا بین دوچشم از برآمدگی بینی تا بالای پیوندی دو ابرو قرار دارد , چشمیست که انسان را به سوی دنیای زیبایی باز میکند .

وقتی کسی چشم سوم نسبتا بزرگ یا کاملا باز دارد , هر کاری را که اراده کند مثل یک کمک کننده , به انجام میرسد یا عاقبت بخیر میشود .

از طریق این چشم میتوان فرق بین خوبی و بدی را فهمید و کسی که بتواند فرق این دو را بفهمد به اعتماد به نفس میرسد ( با عزت نفس اشتباه نگیرید )

بعضی ها که چشم سوم بسته دارند ( یعنی بسیار ضعیف ) سطح آگاهی پایینی دارند و به سختی میشود آنها را هوشیار کرد . این را بگویم که انسان با عمیق خواندن و عمیق فکر کردن حتی عمیق گوش دادن به مسائل مرتبط به هوشیاری بخصوص مسائلی درباره درست و غلط میتواند این چشم را باز کند .

همانطور که در مقاله گذشته عنوان کردم , لازمه باز کردن این چشم متعادل بودن کلی روح است . باید سختی ها را صبورانه تحمل کرد , مهربان بود اما ... امروز میخواهم به مهم ترین نکته چشم سوم بپردازم .

چشم سوم زمانی که دامنه باز شدنش به اندازه کمی بیشتر از متوسط و بیشتر و کامل باشد اثرات موثر خود را میگذارد . اما بسیار حساس است .

چشم سوم یک موهبت الهیست که مانند یک کمک کننده باعث تاثیر بیشتر میشود , از دعا و شفاعت گرفته تا رسیدن به آرزوهای قلبی و دنیوی !

اما نکته مهم دقیقا اینجاست ...

به بعضی کارها و کلمات بسیار حساس است

مثلا وقتی میگویید فلانی آدم بدیست , چشم سوم کامل بسته میشود و بعد از مدتی باز میشود انگار که قهر میکند ! یا بالعکس وقتی میگویید فلانی آدم بسیار خوبیست باز هم بسته میشود . چرا که کاملا آگاهی دارد چه کسی ذاتا بد یا خوب است و شناخت ذات آنها به عهده چشم هشتم است . که من آنها را چشم شناخت آدمها می نامم . البته باز هم  به کار بردن صفت خوب یا بد سخت است چرا که هر کسی میتواند آنی خوب باشد یا آنی بد شود !

پس بهتر است برای استفاده این موهبت الهی یعنی استفاده از چشم سوم , کسی را قضاوت نکنیم و بهتر است بگوییم همه خوب هستند ( تکه کلام من در ابتدای جوانی )

موضوع بسیار مهم اینجاست ...

چشم سوم به بد گویی , و جملات مشابه حساس است و بسته میشود و هربار که بسته میشود قدرتش کم میشود !

بطور مثال جمله فلانی آدم بی شخصیتی ست یا با شخصیت باش یا بی شخصیت نباش , آن را میبندد

هر گاه با کسی بحث کنید یا وارد گفتگو شوید و نتوانید او را حتی برای لحظه ای درک کنید , بلافاصله بسته یا کم کار میشود

غرور و تکبر , ضعیف بودن و درک پایین آن را میبندد .

این نیست که فکر کنید چشم سوم شما باز شود دیگر تمام شود , غیبت و بدگویی ... سریعا آن را میبندد

انگار که خداوند میگوید خوب بگو , خوب باش ... تا این هدیه را مرتب دریافت کنی !

این را بگویم ... آموزش دادن به شدت روی این چاکراه تاثیر مثبت دارد و آن را قوی تر میکند البته نه هر آموزشی

به طور مثال به بعضی ها آموزش دهی که شایسته نباشند , چشم سوم کم کار میشود

اما مثلا ایراد کسی را بگیری که به او کمک میکند و باعث میشود پیشرفت کند در صورتیکه شاگرد باشد و شاگردی کند

شاگرد به کسی میگویند که تسلیم اوامر استاد است و او را میپذیرد و قلبش با او صادق است , غرور ندارد و خود را به تنهایی باعث موفقیت خویش نمیداند . به بیانی دلش بااستاد صاف است .

و این را بگویم مدل دیگری هست که کسی را از اشتباه منع میکند و آن هم با زبان خوش است , یعنی زبانی که اگر فرد مقابل نپذیرفت , ناراحت هم نشود ... این مدل بیان هم به شدت روی چشم سوم تاثیر مثبت دارد و به آن انرژی میدهد .

البته اگر هم میخواهید به شاگرد یا کسی آموزشی بدهید که نمیدانید واقعا شایستگی آموزش دارد یا خیر , ابتدا به قلبش وارد شوید , قلب وظیفه اش را میداند ... مثلا بگویید فلانی جان این کار را انجام دهی بهتر است که این لحن ملایم است , یا بگویید فلانی عزیزم این کار را انجام دهی بهتر است , بله کلمه عزیزم از ته دل بیان شود معجزه میکند و تاثیرش بیشتر است .

همه این پندها , دوستانه برای کسانیست که عمیق میخوانند و عمیق مینگرند . من اینجا مینویسم چون باید بنویسم , هر که خواست میفهمد و هر که نخواست ... هم که نخواست !!!

مهم ترین موضوع را در انتها میگویم تا کسانیکه عمیق خوانده اند از آن بهره ببرند

برای باز شدن چشم سوم , سجده های طولانی و سر روی مُهر بزرگ بگذارید , و حتی گاهی نماز را فقط در حالت سجده و دو رکعتی بخوانید . مهر دقیقا بین تاج بینی و تاج پیوندی ابرو باشد که برای اینکار میتوانید از یک مهر بزرگ استفاده کنید .

یادتان نرود به سمت خوبی ها بروید . هر گاه حس کردید چشمتان شور است , یا حس کردید با حضورتان انرژی منفی به اطراف میدهید یا نمیتوانید آرام باشید این تذکریست که چشم سیاه باز شده است و ذکر اعوذ بالله من الشیطان الرجیم آن هم ده بار بگویید .

هر گناهی کردید و پشیمان شدید , غیبت کردید یا بد کسی را گفتید بگویید خدایا منو ببخش یا استغفرالله ربی و اتوب الیه بگویید .

و در آخر خوشبحال کسی که عمیق میخواند و انجام میدهد .

یا حق

الهه فاخته

اردیبهشت 1400

الهه فاخته بازدید : 216 دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

دلنوشته عاشقانه

عشق قدیمی من

امشب، باد خنکی را حس کردم که مهمان ناخوانده اتاق کوچک من شده است.
بلند شدم، لای پنجره باز است
بازترش کردم، بوی چوب باران خورده، سرمستم کرد.
اندکی بعد، خواستم پنجره را ببندم که دیدم دوکبوتر روی کانال کولر، در سیاهیِ خیس باران خورده،  آرام خوابیده اند
چه سکوتی اینجاست! حتی میتوانم صدای نفس هایم را بشمارم. من هم سکوت کرده ام.
راستش... کمی حسادتم شد به این جفتِ کبوتر و بعد، به خودم آمدم و برایشان دعای خوشبختی کردم.
میگویند وقتی برای همه دعا کنی،  قدرت دعایت بیشتر میشود.. اگر خودخواهی نباشد این روزها همه را دعا میکنم تا روزی بتوانم برای خودم و تو دعا کنم... باشد که مستجاب شود
به خود میگفتم مگر میشود یک ماه، اینقدر زیبا باشد
پراز باران، پر از قاصدک، پر از رنگ، پر از عطر....
یادم آمد به آن میگویند.. اردی... بهشت!!
آه... دلم هورری ریخت
حیف، حیف این روزهای بهشتی که تو کنارم نیستی!
پدرت میگفت اگر عشق، واقعی باشد حتی نفرت هم آن را خاموش نمیکند
پدرت میگفت اگر خودت را عاشق میدانی، بیخیال دل شکسته ات شو.. ادامه بده.. و آنقدر بگو.. و آنقدر بگو تا... بالاخره بشنود
گفتم : محال است
گفت : تو بگو، عشق... راه خودش را باز میکند
و من این روزها را به پدرت مدیون هستم🌹

میدانم که نمیخواند
میدانم که نمیخوانی
اما من... امشب خواستم از تو بنویسم
شاید... کسی دعایم کرد.. دعایش به عرش آسمان رسید...  و مستجاب شد
شاید هم زلزله ای به درونت انداخت.. قبل از آنکه دیر شود
قبل از آنکه اردی... بهشت.. برود
قبل از آنکه ماه قاصدکها تمام شود
تو... با آن دل بزرگ و مهربانت... بیایی و مرا در آغوش بگیری
مثل دیشب.. در خوابم...
پنجره را میبندم، چه کسی از فردای من و تو خبر دارد؟
شاید باز هم باران ببارد، و درخت های نحیف باغچه یمان بوی خوش باران زده را به پنجره اتاقم بفرستند و باز هم بشود مهمان ناخوانده
شاید.. فردا هم تا چشم باز کردم یک قاصدک را ببینم و از شوق، داد بزنم و مثل امروز آرزو کنم و به سمت تو بفرستمش

.

کاش اردی... بهشت... تمام نشود.
یا حق
به قلم الهه فاخته
اردیبهشت 00 سالِ او

الهه فاخته بازدید : 196 پنجشنبه 09 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

متن ادبی دلهای شکسته و خدا


امروز صدفها می گفتند :دیشب رد پای قلبی را در ساحل دیدیم که انگار به سمت خورشید رفته بود,چه کسی می داند دریا از دیشب کجا رفته است ؟ مگر می شود سرنوشت ما با قلبی پایان یابد ؟!!!
ستاره ای آرام از زیر شنهای ساحل لرزید و آهسته گفت : من می دانم دیشب چه گذشت ...
و سکوت مثل همیشه حاکم مطلق بود...
برگی لرزید... برگی زرد... و سکوت شکست ... شاهدان دیشب پیر گشتند در بازی دل و آسمان .
برگ گفت : دیشب قلبی به کرانه دریا آمد,اشکی لرزید... نوری از افق پیدا شد ... دریا گم شد ... ماهیان
هر کدام یک قاصدک شدند و دریا خشکید از سنگینی قصه آن دل
هر کس ماند پیر شد ,دریا دیگر نیست . من گمان می کردم یک دل که هر شب در سیاهی زیر نور ماه به ساحل می آید با سکوت دریا آرام می گیرد اما قصه ,آن قدر سنگین بود که نه دریا توان تحمل
داشت و نه ماهیان ..
ستاره گفت : دیشب فلسفه دریا پایان یافت ,دیشب در بهبهه رنگ, نور درگیر سیاهی شد ,ستارگان ریختند و آسمان ابری شد ... نباید ,نباید ,آسمان هم نبارید ...
فقط می دانم دیشب قلبی انگار شکسته بود و خدا دیشب تمام قطره های آن دل را برد ...
آری قلب های شکسته همیشه در دردستان خدا هستند . مگر می شود این دل بشکند و ناله هایش را خدا نادیده بگیرد ؟

یاحق
به قلم الهه فاخته
کتاب عاشقانه هایی از جنس همدردی

الهه فاخته بازدید : 250 سه شنبه 07 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

من نمیخواهم بزرگ شوم

دلنوشته های الهه فاخته

من نمیخواهم بزرگ شوم
دنیای بزرگ ترها، وحشتناک است!
دلم میخواهد فروردین که میشود، با دیدن جوانه های سبز درختان، ذوق کنم
اردیبهشت که میشود هرگلی را میبینم خم شوم و بویش کنم
دنبال قاصدکها بدوم!
در گوششان آرزو کنم و آن را فوت کنم
تابستان که میشود، با آب پاش روی همه پیس بزنم و فرار کنم
از همه میوه ها بردارم و از تک تکشان گاز بزنم تا کسی تصاحبشان نکند! 
دلم میخواهد زیر برگهای پاییزی بروم و یهو بپرم و برگها مثل باران دوباره بر سرم بریزد. 
زمستان که شد آدم برفی درست کنم و در کوچه ها سُر بخورم و قاه قاه بخندم
دلم میخواهد بزرگ نشوم و دلم نلرزد از جیبی که پُر نمیشود! 
دلم میخواهد وارد دنیای آدم بزرگ ها نشوم، بدیهایشان را نبینم، اصلا نیازی نباشد خودم را مقتدر نشان دهم تا آزارم ندهند، زیراب نزنند و...
کمی که سنم بالاتر رفت، کسی به من گفت : بزرگ شو
و من...
هنوز بزرگ نشده ام بلکه نقاب آدم بزرگ ها را پیدا کرده ام
هرزمان تنها میشوم نقابم را برمیدارم
اصلا تنهایی را برای همین دوست دارم
تا کسی با نیش وکنایه، زخمی ام نکند! 
تا بتوانم خیلی راحت با پرنده ها حرف بزنم و در دعوایشان دخالت کنم
با ماه درد ودل کنم
خوراکی هایم را باهیچکس سهیم نشوم
دلم میخواهد هنوز هم با هدیه های خوراکی وار شاد شوم
من... دلم... نمیخواهد بزرگ شوم
اصلا دنیای سرد و عجیب آدم بزرگ ها را نمیفهمم!! 
خیلی جدیست، آنها قاصدک دوست ندارند، گلها را بو نمیکنند حتی مدادرنگی هم ندارند!!! حتی عروسک بزرگ شکم گنده که ناف دارد، آنهم ندارند!!!! 
عجیب است خیلیییی عجیب است... یعنی هیچ عروسکی ندارند تا با او حرف بزنند، فکر میکنم آنها میگ میگ را هم برای بار صدم ندیده اند! 
دلم برایشان میسوزد
مثل لاک پشت، به لاکِ بزرگسالی چسبیده اند و مدام هم غُر میزنند، البته من هم غُر میزنم ولی نه مثل آنها
من حق دارم.. بادام زمینی ام تمام شده و میخواهم بخرم اما او میگوید برای این ماه بس است.
او... خودِ بزرگسال من است
که گاهی به من سخت میگیرد، البته گاهی هم خوشحالم میکند مثلا من را به کوه میبرد اجازه میدهد دستهایم را در آب شاپ شاپ کنم، وپاهایم را هم خیس کنم. پابرهنه روی خاک راه بروم و خوراکی هم بخورم
من این دنیا را دوست دارم اما او مدام میگوید جیبش پرنمیشود و برای پرشدن جیبش باید مدام به من نقاب بزرگسالی بزند. 
بین خودمان باشد، گاهی زور میگوید مثل امشب که مرا دکتر نبرده و مجبورم کرده نشاسته روی لثه ام بگذارم تا بادکنکیِ آن کوچک شود، کلی هم نشاسته خوردم ولی بازهم من را دکتر نمیبرد!
راستش، امشب از  این ماسک بزرگسالی خسته شدم. سنگین است. 
یاحق
الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 379 دوشنبه 06 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

دلنوشته پختگی

بلاخره روزی به نقطه ای از زندگیت خواهی رسید که میتوانی بیشتر شرایط و آدمها را درک کنی , میتوانی بدی و خوبی آدمها را بفهمی بی آنکه برای فهمیدنش زخمی شوی 

و این دقیقا همان جاییست که فهمیده ای برای اثبات خود به آدمهای اطرافت دیگر نیازی به تلاش کردن نداری ! و برای ثابت کردن خودت به این در و آن در نمیزنی !

میفهمی باید سکوت کرد , پاسخ خیلی از برخوردهای نامناسب را نداد و از آنها به سادگی رد شد

اجازه نمیدهی کسی شعله خشم تو را برافروخته کند حتی گاهی خنده ات میگیرد که چه سریع کسی دچار خشم میشود .

دیگر بابت هرچیزی با کسی بحث نمیکنی و به اندازه درک و شعورش با او هم کلام میشوی و نیاز نمیبینی برای هرچیزی توضیح دهی یا توضیح بخواهی , میتوانی به سادگی رد شوی

و این نقطه شاید اسمش ... پختگی ... باشد

یا حق 

به قلم الهه فاخته

بهار 1400

الهه فاخته بازدید : 188 دوشنبه 06 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

از آدمهای انتقاد گر دور باشید !

آنها , کسانی هستند که مدام در پی انتقاد کردن از شرایط , آدمها و اطرافیان حتی فرزندان خود هستند , مطمئن باشید که یا مغرور هستند یا متکبر , چنانچه اگر به خودشان انتقاد کنی تحمل نمی آورند و شروع به فریاد زدن یا فحاشی میکنند ! 

کسانیکه خیلی صریح و رک و بدون مکث شروعبه انتقاد کردن میکنند , قطعا خود را انتقاد نمیکنند بلکه فقط به خود احساس گناه میدهند , کسی که بخواهد چیزی را نقد کند تا از او پرسیده نشود چیزی نمیگوید 

بعضی ها به اسم انتقاد , تو را تحقیر میکنند , توهین میکنند , تو را له میکنند و با گفتن ایراد تو اینست و انتقاد من اینست , تمام عقده های درونیشان را بیرون میریزند و شاکی هستند که چرا فرمانبردار آنها نیستی , درک خوبی از شرایط آدمها ندارند , شاید آدمهای آگاهی باشند اما درک خوبی از مسائل ندارند . 

انتقاد زمانی خوب است که باعث پیشرفت کسی یا کاری شود , اینکه نقطه ضعف کسی را به اسم انتقاد به رخش بکشید یا او را در لابلای حرفهای مودبانه بکوبید و له کنید و تا اعتراض کرد بگویید انتقاد پذیر نیست , یعنی عدم درک فرد مقابل 

به این آدمها اصلا نباید اجازه داد تا اولین شلیک را شروع کنند , باید نسبت به آنها بی تفاوت و بی عاطفه بود تا یاد بگیرند اگر رابطه ماندگار میخواهند اول خود را اصلاح کنند و مسلسل وار اسلحه توهین کلمات خود را به سوی آدمهای دیگر نگیرند . اول کار خود را مورد قضاوت قرار دهند نه اینکه چون بهشان برخورده , بخواهند به اسم انتقاد توهین کنند . 

به یک مکان , محله , به یک شرکت میشود انتقاد کرد چرا که آنها جاندار نیستند و ممکن است برخی مشکلات از دید مدیران به چشم نیاید , اما اینکه یک انسان جاندار دارای فهم و درک آن هم کسی که یک پله از تو بالاتر است را انتقاد کنی اصلا منطقی و عقلانی نیست . 

آیا خودت را انتقاد کرده ای ؟ 

کسی که دروغ زیاد میگوید , میتوانی بگویی نگو یا به رویش بیاوری تا شرمنده شود و دروغ نگوید چرا که دروغ بد است , ولی بعضی ها سر هر مسائلی به اسم انتقاد شروع میکنند به توهین چرا ؟ چون بهشان برخورده , حرف حقیقت همیشه تلخ است , برای پذیرش حقیقت ظرفیت خودت را بالا ببر .

این درست نیست از کلمه انتقاد همیشه استفاده کرد , آن هم درمورد شخص , و بعد که توهین و تحقیر و له کردنش تمام شد و شخص مقابلش جوابش را داد بگویند انتقاد پذیر نیست . 

برای انسانی که قدرت تفکر و انتخاب دارد و در جایگاهیست که درک بالایی دارد بهتر است پیشنهاد داد , تحمیل کردن خوب نیست 

گاهی هم باید از برخی اشتباهات گذشت , مثلا شاگردی که عیب استاد را میبیند اما خوبیهایش را از بدیهایش قوی تر میبیند , باید سکوت کند چرا که انسان جایز الخطاست , مگر اینکه آن ویژگی بد تاثیر بدی بگذارد مثلا کسی که مدام بددهنی میکند , بقیه را تحت تاثیر خود قرار میدهد . 

اگر میخواهید ویژگی بد کسی را تغییر دهید , به اسم انتقاد او را زخمی نکنید , با زبانی خوش و شیرین بیان کنید . 

کلمات معجزه گر هستند , باید آنها را درست انتخاب کنید و در مکان درست قرار دهید 

نمیگویم بی تفاوت باشید بلکه احساس خود را بگویید , نه در قالب انتقاد .. اصلا این انتقاد چیست ؟ سلاحی که جدیدا مود شده است تا دیگران را تخریب کنند . 

زندگی و آدمها واقعی هستند , خود شخص را نمیشود نقد کرد اما اگر مدیر جایی باشد یا در راس قرار گرفته باشد , میشود . 

هنرمند را نمیشود نقد کرد , روح هنر پاک است اما اگر با هنر سعی در تغییر دادن آدمها و کشاندن آنها به سمت بدی و جنگ و ظلم داشته باشد , بله باید نقد نه بلکه مقابله کرد . 

میشود یک اموزشگاه زبان را نقد کرد چرا که او خودش جاندار نیست . 

و در نتیجه : باید درک خود را از شرایط و آدمها بالا برد , غرور و بدبینی و تکبر را کنار گذاشت , و احساس خود را بیان کرد , آن هم نه به اسم انتقاد . 

آدمها سطل زباله خشم و کینه شما نیستند که هر وقت خواستید خالی شوید , روی آنها خالی کنید . 

یا حق 

به قلم الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 197 دوشنبه 06 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

قلب عزیزم معجزه کن

قلب عزیزم معجزه کن

این روزها شدیدا به یک معجزه نیاز دارم تا زندگیم را از این رو به آن رو میکند اما روی خوبش !

در بین دردا, بی پولی ها , بی محبتی ها دلم یک معجزه میخواهد ... چیزی شبیه گل دادن گل گندمی , همان شبی که خوابیدم و صبح ناگهان دیدم گلی روی ساقه نحیفش روییده و کاملا باز شده است , و روزها و شبها به باز شدن و بسته شدنش نگاه میکردم و باورم نمیشد , گل من گل داده است !

قلب عزیزم معجزه کن ! و مرا به آغوش آرامشی دوباره هل بده , این از همان هل دادن هاییست که دوستش دارم

نه به بدی هایی که به من شده است فکر میکنم , نه به زخم زبانها و بدگوییهای پشت سرم , نه به تهمت ها و افتراها و بی محبتی های آدمهای که در زندگی ام آمده اند و رفتند و شاید هم ماندند ... فقط به این فکر میکنم که شبی بخوابم و صبحش با یک معجزه آغاز شود , یک اتفاق بهاری زیبا , دلم را بلرزاند و گلبارانم کند .

اینبار هم میگویم که من امید نمیخواهم بلکه یقین میخواهم , اتفاقی روشن میخواهم ... کاش بشود .. کاش زودتر بشود

یا حق

الهه فاخته

بهار 1400

الهه فاخته بازدید : 286 دوشنبه 06 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

این جهان آدمهای خوب کم دارد

این جهان آدمهای خوب کم دارد

آدمهایی که وقتی در خیابان پایت سر بخورد , بی تفاوت از کنارت نگذرند , برگردند , دستشان را روی پشتت بگذارند , حالت را بپرسند , یک لیوان آب برایت بیاورند , زیر بغلت را بگیرند و کمک کنند تا بلند شوی , خیالشان که از سلامتی ات راحت شد بروند و به کار خودشان برسند

این جهان , آدمهای خوب کم دارد

از همان آدمهایی که هر چقدر بهشان بدی شده باشد , باز هم خوب میمانند چون میخواهند , میخواهند که خوب بمانند با تمام عواقبش

و این میان باز هم بعضی از آدمها می آیند و سر به سرشان میگذارند اما وقتی زمین خوردند , و از درد به خود پیچیدند , با تمام وجود آرزو میکنند آدم خوبی به کمکشان بیاید , همین آدمهای خوب هستند که میشوند تلنگری برای بقیه .

مگر میشود دنیا آدم خوب نداشت ؟ پس تکلیف من و تو چه میشود ؟ تکلیف لبهایی که لبخند نمیزنند چه میشود ؟

میدانم سخت میگذرد  و این روزها سخت تر از روزهای قبل ! اما تو خوب بمان دوست من , و به خوب بودنت ادامه بده و آنقدر ادامه بده تا دیده شود . من مطمئن هستم خوب بودن عمیق که باشد , توجه دیگران را به خود جلب میکند نه به یک انسان , بلکه به ذات خوب بودن خود و همینکه بقیه را به سمت خود جلب کند , همین که عطر خود را به بقیه بشناسد میتواند بزرگ شود ! بزرگ و بزرگ تر ! و آنوقت میبینیم که خوب بودن بصورت کاملا شگفت انگیز , همه را به رنگ خود در آورده است و سرزمینم پر از گلهای رنگارنگ شده است که هرکدام عطر مخصوص خودش را دارد .

و میتوان امیدوار بود که دنیا جای بهتری شود , انشالله

در پناه حق

به قلم الهه فاخته

الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 16

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟