عشق چیست ؟ دلنوشته ای تقدیم به شما عزیزانم
روزی عشق در خانه قلبم را زد !
دیدم مظلوم است , تنهاست , کوچک است ! به خانه دلم راهش دادم .
عشق همیشه در خانه من را میزد , شکلاتی میدادم و میرفت !
گاهی صدایش میکردم و با چشمهایش آرام میگرفتم !
اما اینبار در خانه قلبم را زد که همیشگی باشد .
میگفت : او خواسته , او گفته .. باید در خانه ات باشم !
سخت بود , روزهایی که بی قراری می کرد ! هر چه می دادم آرام نمیشد ! چیزی میخواست که از توانم خارج بود .
اما من صبوری کردم !
به حرمت مظلومیتش ! به حرمت تنهایی اش و فکر کردم این کار خداست , من آن روز در تنهایی خویش عشق واقعی خواستم چون محبت بی دریغ و عشق ورزیدن را مدام اشتباه می گرفتم ! و نتیجه کار دل شکسته ام میشد
من آن روز از خدا خواستم فقط عشق باشد !
بقیه عشق چیست ؟ دلنوشته ای تقدیم به شما عزیزانم در ادامه مطلب