مقدمه کتاب عاشقانه ها یی از جنس همدردی
نویسنده : بانو الهه فاخته
به نام او
چشمهایم را میبندم
میخواهم بوی دارچین را در چای داغ امروزم حس کنم. آرام مینشینم روبروی شمعی که
خاموش است.ذهن خسته ام را رها میکنم.
هیچ دقت کرده ای کودکان چقدر ناز دارند ناز میریزند؟
میخواهم امشب و همین اکنون ناز بریزم با نگاه شمعی که به نازم روشن می شود.
گاهی باید آرام بود.
الهه فاخته
با احترام و عشق
تقدیم به تمام کسانی که روح لطیفشان,
از بدی های روزگار زخمی شده است
و کسی قادر به درک دردهایشان نیست !