دلنوشته سی سالگی !
دکلمه سی 30 سالگی در ادامه مطلب
سی سالگی دقیقا آبیست !
شبیه همان صبح های دل انگیزی که پنجره را باز میکنی و بلند میگویی : امروز چقدر آسمان آبیست !
سی سالگی دقیقا همان پنجره ایست که صبح ها باز میکنی و از دیدن پرواز پرندگان لذت میبری !
به دنبال زیبایی میگردی , و دلت با دیدن سبز بودن یک درخت هم باز میشود
سی سالگی همان کلیدییست که برای باز گشایی از قفس خودت به تو رسیده است یا آنقدر به همراه قفس خود رشد کرده ای که کلید اندازه قفلش شده است !
اکنون زمان باز کردن بالهایم شده است
بی آنکه از کسی خجالت بکشم !
بی آنکه احساسم را فرو بلعم !
حس درون من است که میگوید تو دیگر بزرگ شده ای حقت را بگیر و چه کسی میتواند حق یک زن سی ساله را پایمال کند , منظورم کوچکترین و بزرگترین حق است !
سی سالگی رسیدن به همان قله کوهیست که همیشه آرزو میکردی به آن برسی ولی وقتی به آن رسیدی میبینی قله ای بزرگتر پشتش قرار گرفته و بجای باز دویدن و دویدن و عجله کردن اینبار رو به بیست سالگی ات و درست در همان قله که روزی آرزوی صعودش را داشته ای مینشینی و یک لیوان چای سبز میخوری و لبخند میزنی و به تمام روزهای پشت سر گذاشته ات مینگری و میخندی و میخندی و میخندی و نگاهی به پشت سرت می اندازی و قله بزرگتر را میبینی و باز میخندی و به آسمان نگاه میکنی و میبینی بالای هر قله ای, آسمان یکیست !
برای شنیدن و دانلود دکلمه به ادامه مطلب بروید ..
دیگر وقت عمل شده است ! تردیدها را کنار گذاشته , بذری را که سالها تلاش کرده ای تا به جوانه برسد , موعدش شکوفایی اش رسیده اما هنوز مانده تا بار بدهد , آری تو باغبان شده ای ! میدانی هر وقت شروع کنی دیر نیست !
سی سالگی مرحله اول تکامل توست ! دیگر میدانی کی هستی و چه میخواهی ! میتوانی باعث رشد دیگران شوی ! البته نمیدانم برای مرد ها هم این سی سالگی است یا شاید آنها در چهل سالگی سی ساله میشوند !
دیگر وقتش رسیده که پنجره را باز کنی , کنار گلدان سبز خود , فنجانی چای داغ بنوشی و لذت ببری از چیزهایی که بدست آورده ای ! و خدا را شکر کنی
سی سالگی من اینگونه شروع شده است . با لذت ! همان چیزی که هیچگاه تجربه اش نکرده ام .
شاید برای دیگری , چیز دیگری باشد مثلا چیزی که سالها آن را نداشته , یا از آن غافل بوده !
چرا که سی سالگی شروع دنیای جدیدست !
دنیایی پس از بلوغ ! یک بلوغ کامل ! راهی به سمت تکامل و رشد !
راضی ام
از سی سالگی ام راضی ام
از روزهای سختی که گذشته اند , از تمام اشک ها , مصیبت ها , رنج ها و تحمل کردن و صبر و صبر و ادامه دادن ها !
از شعرهایی که فقط آن روزها توانستم بنویسم !
از چیزهایی که آموختم و اکنون از آن بهره میبرم !
از قدرت کنترلی که سالها حسرتش را میخوردم و اکنون به دستش آوردم ! میدانی حتی پیامبران هم بعد از 30 سالگی و 40 سالگی به درجه نبوت رسیدند !
انسان وقتی بلوغش کامل شود تازه وارد مرحله ای از تکامل میشود که تجربه اش اینبار شیرین است نه سخت !
دیگر سختی تمام شده و فصل رویش رسیده است !
بالهایم را باز کرده ام و هر از گاهی پرواز میکنم , میخواهم برای به اوج رسیدن تمرین کنم چیزی که همیشه آرزویم بود !
دیگر نمیترسم , به الاه نزدیکتر , الاه از من نگهداری میکند و برایم نگهبان میگذارد
راضی ام
از صبر کردن هایم در برابر رنج و سختی
از تحمل کردن هایم
الاه را شکر میگویم
ظهر است میخواهم به سمت پنجره بروم , فنجانی چای بنوشم و در میان ده ها گلدان گل سبز خویش , صدای پرندگان را بشنوم ! زیباتر از طبیعت پیدا نمیکنم ! تمام پاسخ هایم را از طبیعت میگیرم و از صدای فرشتگان مهربانی که در کنارم همیشه حضور دارند . فرشتگانی که اگر بخواهم هربار از آنها تشکر کنم میگویند چقدر تشکر میکنی , تو باید بیشتر از خدا تشکر کنی !
دوباره به خود بازگشته ام و از طوفان جان سالم به در برده ام !
این پیروزی نیست ؟!
هر چه هست دوستش دارم من این حس را دوست دارم
این حس غریب و لذت بخش سی سالگی را
یا حق
الهه آجرلو - فاخته
دانلود دکلمه سی سالگی mp3 - متن و صدا : الهه فاخته
دکلمه سی سالگی - در آپارات