بخشش و گذشت
دلنوشته ای که باید خوانده شود
این دنیا دنیای تعادل است....
گاهی آنقدر به خوبی کردن اصرار میکنیم، که گرگ درون کسی را بیدار میکنیم
گاهی انقدر به بدی کردن اصرار میکنیم، که ناگهان با قدرتی باورنکردنی، سر جای خود مینشینیم، گاهی هم باعث بدشدن دیگران میشویم
قسمت تلخ ماجرا، نپذیرفتن است!
مثلا تو را با آنچه هستی، زیر سوال میبرند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند!!!!
توقع عفو قاتلی را دارند که جانی گرفته، جان انسانی را، نه حیوانی!
انسانی که صاحب اختیار و قدرت تفکر است!!
انسانی که با اجازه خدا، بلیط ورود به دنیا میگیرد و به خواست او هم، دنیا را ترک میکند
چه حقی دارد جان دیگری را بگیرد؟
مگر آنکه پیش از آن جانی را گرفته باشد
در گرگ و میشِ درست و غلط مانده ایم!
شیرینی زیادی، مگر دل را نمیزند؟
هر چیزی را در ترازوی تعادل قرار بده
محبت... به جا باشد... نباشد، طرف مقابل را به سمت بدی سوق میدهد
گذشت... به جا باشد... نباشد، طرف مقابل در تکرار ظلم، اصرار میورزد
حق یعنی درست!
هرچیزی که اسم خوب بر آن زده اند، مطلقا خوب نیست
پس مطلقا بخشش، مطلقا خوبی کردن...
فقط و فقط برای خداست
یاحق
الهه فاخته
پاییز 1400