الهه فاخته - مطالب ارسال شده توسط eajoorloo

loading...

الهه فاخته

الهه فاخته,شاعر و نویسنده و دکلماتور دارای کتابهای شعر,نویسنده کتاب دختر غمزده ونویسنده دلنوشته های عاشقانه و ..میباشد .تنها سایت رسمی است . الهه آجرلو

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 207 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

تمام ثروت دنیا را داشته ام

زلالی چشمه و دریای مواج و آرامش اقیانوس

صافی آسمان.طلوع و غروب

طراوت جنگل و بوی کندر و آش دوغ

حتی آرامش و سکوت 

مهربانی دیده ام

هدیه گرفته ام

لذت بخشش را چشیده ام

روح من غنی از ثروت خداوند است

نه نیازی به سفرهای دور دارم نه نیازی به آرامش درون 

همه را دارم.دیده ام چشیده ام

اما

هنوز صدای قلب تو را نشنیده ام

میدانم اعتیاد دامن گیریست 

و شاید تنها حسی که میخواهم همیشه در گوشم تکرار شود!

شاید آن لحظه، آخرین لحظه زنده ماندنم باشد

وقتی

تنها امید سالهای زندگیم شده است...

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 1111 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دلنوشته ها و اشعار و دکلمه ها درباره پاییز 

در این پست تمامی شعر ها و دلنوشته ها درباره خزان نوشته شده است 

ادامه مطلب را دنبال کنید عزیزانم 

 

 

دلنوشته پاییز سال 1397

 

پاییز در آخرین روزهای خود از باران هایت دست نمیکشی!

چه کسی منکر میشود تو تا آخرین روز هم زیبا بارانت زیباست و هم ذاتت❤

به قلم الهه فاخته

روز بارانی زیبایتان ماندگار🍁🍂🍃

 

 

شعر درباره پاییز 

 

چه کسی می گوید پاییز غم است؟

چه کسی می گوید زرد و سرخ رنگ غم است؟

پاییز پر از احساس است

پاییز پر از باران است

باران پیوسته و نم نم ، بسان لالایی در شب ، یا زمزمه عاشقانه در روز

 

پاییز شاید ، زندگی دوباره انسانیست که عاشق بوده و به معشوق نرسیده!

آن گاه که شروع خواهد شد

رنگ رنگی، رقصان میپیچد مقابل هر چشم

میلرزاند قلبها را 

انگار عاشقی برای معشوقش میخواند شعر!

 

پاییز فصل رها شدن احساس است

خشک شدن منطق به زیر پای قلب!

و لذت خش خش از برگهای زرد!

 

پاییز مرا بنگر ! که چگونه عاشقانه منتظرت هستم

تا با هم

عاشقی کنیم فصلی!

دلم از رنگ هایت میلرزد

عجب شوری داری پاییز !

پاییزتان زیبا🍂🍁🍂🍁🍁🍁🍂

الهه فاخته

۳۱ شهریور ۱۳۹۷

یا حق

 

دانلود دکلمه و  بقیه اشعار و دلنوشته های پاییزی را در ادامه مطلب بخوانید ....

الهه فاخته بازدید : 260 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر  نو قایق کاغذی 

شاعر الهه فاخته 

 

قایق کاغذی .... روی فرش

 

فرش .... بدون تبسم , سرد و بی روح

روی کف سنگی خانه ام , قایقی کاغذیست ...

میخواهد .. تن , به آواز دریا سپارد !

 

بیچاره .... قایق کاغذی !!

فکر میکند بزرگ است , مهم است ؟

در یک لیوان آب , غرق میشود ... قایق کاغذی !

) بدون ناخدا , ساکن

لحظه ها , بدون ناخدا .... ساکنند ! (

همیشه کسی هست که هل میدهد قایق زندگی را

کسی که تهی نیست !

کسی که عزیز است , عزیز خداوند

 

قایق کاغذی ... روی فرش

و فرش ... خوابیده است و من

فوت می کنم , قایق کاغذی را روی فرش ...

 

  • 1394/2/12
  • الهه فاخته
  • دفترشعر۱۳۹۴
  • شعر نو قایق کاغذی شماره 33
الهه فاخته بازدید : 346 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

غصه امروز من این نیست که حجاب اجباریست که اگر نبود هم خود را ارزان نمی فروختم به چشمهای دیگران!

غصه امروز من این نیست که ورود زنان به استادیوم ممنوع است.

غصه امروز من همان دختر کوچک وزنه برداریست که در گام آخر مانع ورودش شدند‌

غصه امروز فقط زن نیست بلکه دخترهاست که زن های آینده هستند!

غصه امروز من ترس دختران است وقتی از کوچه تاریک می گذرند به خاطر دختر بودنشان پیرمردها هم حرمت نمیشناسند.

غصه امروز من ارزش است.

روسری باشد بر سرم یا نباشد اندوه بزرگی نیست چون در خانه آزادم اما .... ارزش یک زن زیر سوال برود دردناک است.

زن نالایق بشود وزیر و رئیس و مدیر میشود مضحکه خاص و عام و ارزش تلاشهای زنان و دخترانی که قیمت دارند پایین می رود.

 

اینقدر از مقام زن می گویید عمل کنید.

اول از همه شما مردان!

آری شما مردان که حرف مفت زیاد پیزنید و می اندازید گردن وزیر و وزرا و دولت!

اگر در سرزمینی مردها ارزش زن را بدانند بالادستی ها جرات بی ارزش شمردح زن را ندارند.

بخدا زن پشت چادر می میرد .که مثل ماشین جوجه کشی به او نگاه کنند می میرد.

مگر زن باید حتما دکترا داشته باشد تا به او احترام بگذارید؟

بخدا اگر عشق و محبت یک دختر نباشد پدری پدر نمی شود مادری مادر نمی شود چون عشق در ذات پاک دختر بیشتر نشان میدهد.

آنقدر آنها را دست کم گرفته اید که یادشان رفته اشرف مخلوقات فقط مردان نیستند.

 

یک دختر یا زن با نگاهش مهر و عشق می بخشد .چون آفتاب بی دریغ میبخشد.. زخمی اش که کنی بد می شود.

چگونه میتوانی روحی را زخمی کنی که از دیدن یک گل شاد می شود و با شادی اش تمام دنیای اطرافش را به لبخند وا میدارد! 

 

درد امروز ایرانم ، حجاب نیست. مستکبرانیست که برای زن پشیزی ارزش قایل نیستند و حرف از قدرت و نماز می زنند. ض الضالینشان از شب تا قامت صبح کشیده میشود . مثلا تابع اصول هستند اما اصولی که خودشان ارزشمند هستند و زن فقط در کلام ارزشمند!

خدا لعنتشان کند که دیه مرگ یک زن را نصف مرد میدانند.زن ها باید در واگن اول و آخر قطار باشند چون اگر حادثه ای بیافتد این دو قسمت پر خطر هستند. 

زن ها جان فدای مردانی شوند که چشم هیزشان و ذات کثیفشان آنگونه است که زن و فرزندش در کنارش ایستاده اند و چشم از زن های دیگر بر نمیدارند و اغراق گونه گند زده اند حتی بدتر از غربی ها.

یک دختر با آن ظرافتش و نگاه دلبرانه اش چه نیاز به عمل زیبایی دارد؟ آنقدر بر سرش کوبیده اند که حس می کند ذلیل ترین موجود دنیاست و با عمل قابل تحمل میشود.

 

خدا لعنت کند آن کسانی را که یک دختر یا زن را بد می کنند.

 

پ.ن: ضمن پوزش از مردانی که خوب هستند و درصدشان یک در میلیون است.🌷

 

یا حق

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 254 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دلِ آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند.

اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای دنیا هستی. دلِ آدم عین یک باغچه پر از غنچه است، اگر با محبت غنچه‌ها را آب دادی باز می‌شوند، اگر نفرت ورزیدی، غنچه‌ها پلاسیده می‌شوند

 

سووشون

سیمین دانشور

 

الهه فاخته بازدید : 4770 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (3)

داستان پادشاه و ملکه و پرنسس و شاهزاده

 

داستان کوتاهی از یک خانواده شاهانه ( پادشاه , ملکه , شاهزاده و پرنسس ) اگر بخواهیم شاهانه زندگی کنیم 

 

 

روزی روزگاری در همین ایام صبح هنگام با بوسه خدا پلکهایم را گشودم دستهایم را باز کردم نور خورشید به صورتم دمید و دیدم ناگهان پرنسس شده ام.

دمپایی های پای تختم را پوشیدم. خدمتکاران به من سلام میدادند و صبح بخیر می گفتند.

 

به روشویی رفتم صورتم را شستم. شاد و سرحال لباسم را عوض کردم و به سمت میز صبحانه رفتم. همه خدمتکاران سکوت کردند . صبحانه ام را خوردم .چسبید حسابی چسبید . 

به خودم گفتم من امروز یک پرنسس هستم. مودب و شاد!

خانه خانه دیروز بود. توهم یا خیال نبود.شاید یک تمرین بود!  دیوارها.گلدان.ساعت خدمه کاخی که در آن سکونت دارم هستند همگی برای خدمت به من مشتاقند و من باید آنها را دلسرد نکنم مثل پرنسس ها مهربان باشم.

 


پرنسس ها نجیب زاده هایی هستند که مادرشان ملکه و پدرشان پادشاه است چه عیبی دارد خود را پرنسس کاخ کوچکمان بدانم؟

 

بقیه داستان پادشاه و ملکه و شاهزاده و پرنسس در ادامه مطلب 


الهه فاخته بازدید : 201 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر دختر قالی باف 

شاعر الهه فاخته 

 

دخترک قالی می بافت

هر رجی را که می بافت به آواز بلندی می خواند

 (غزلی رویایی از عشق ! )

دخترک نخهای گره خورده را, شانه می زد

هر رج, از رج دیگر ... زیباتر

من از او پرسیدم :

شاهزاده رویاهایت در خواب است

آخر عشق کجاست ای جانم ؟

گفت : عشق ...

قدرتمند ترین نیروی جهان است !

که نمیفهمم, انگشتانم تاول زده است

کمرم درد دارد و پاهایم بی حس است

نان شب, شام است و امیدم بافتن این قالیست !

تا که شاید زیر پایی افتد ,

خانه ای را از بوی عشقی که من

به تک تک گلهایش بخشیدم.. لبریز کند !

دخترک گفت :

فکر کن , فردا روز مرگ تو است

هر کسی خوبی کرد, ببوس

 

هر کسی بد کرد ,

بخشش کن حتی به قیمت گریه کردن چشمانت !

اما از خودت هرگز نگذر !

چه کسی می داند .... فردا, از کجا می آید ؟!

 

  • 1394/1/9
  • شاعر الهه فاخته
  • دفتر شاعر 1394
  • شعر نو شماره 5
الهه فاخته بازدید : 152 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

نمیدانم چرا مردم به شدت شیفته خود شده اند!

همه کارشان درست است و کار بقیه غلط!

به جان اشتباه کوچک بقیه افتاده اند و

اشتباه بزرگ خودشان ، کوچک!

فراموش می کنند آدم قبلی و 

ناسپاس آدم فعلی شده اند

برود یادشان می افتد که از دست داده اند!

 

انگار کل دنیا بهشت شده است و جهنم اینجاست!

اسیر حرف های غلط بی ریشه ای شده اند

که دامن غیرت و ناموس را آتش زده است

 

نمیدانم این وضع تا کی؟

دهانشان بسته نمیشود انگار!

بکنی حرف میزنند نکنی تهمت!

درکی از قرآن ندارند و همگی حافظ قرآن شده اند!

همه حرف ها پر از ای کاش و آرزوهای زودگذر است!

همگی دکترا دارند!

 

راستی،چقدر زود قضاوت کرده و محکوم می کنند!

این روزها با یک اشتباه کوچک گردنت میزنند و 

اشتباه بزرگ انگار بی عاریست

نه انگار که اختلاس شده است!

 

چرا نمیپرسند فلان حرف منبعش معتمد است؟

مثل خر .. درست بگویی یا غلط جواب نه سکوت است و درست

فقط عرعر پی در پی!

 

همه حامی حقوق بشر شده اند 

برای عادت روزه می گیرند و آن سر شهر

کودکی سه روز است که افطارش آب است!

 

تا ببینند و بشنوند نظری دهند اما

سکوت داشتن هم نشانه ای از فهم و ادب است!

 

از خودم شروع می کنم، سکوت کردن را ! کمی فکر کردن ، تحقیق و سپس اگر که لازم بود

بلند میشوم طرف حق میگیرم

اما

اگر حس کنم قضاوتش با من نیست یا سخت است

به زمان میسپارم و سکوت میکنم

 

مگر حرف زدن.نظر دادن اجبار است؟

گاهی دهان ذهن و احساس را ببند ، آری

نصف بیشتر دردسر از احساس است

یعنی

فکر نکرده زود آتشی شویم و به جان بقیه قمه بزنیم!

 

چقدر کم تحمل و کم صبر 

آه این نسل جدید است نه میترسد و نه شاد است!

تربیت نشدند. نکن .نرو نشنیده و هار شده اند.

 

کمی به روز شویم !

کتاب بخوانیم و فکر کنیم

الکی نترسیم سیلی مادر نیست

بشین بتمرگ دیگر نیست 

بزرگ شده ایم.

فکر کنیم تا درک کنیم خوب را از بد!

غرق نشویم در هر چیز ! افراط گر شده ایم؟

طرفدار حقوق حیوانات و بشر شده ایم؟

منتظر یک حرف.یک اتفاق ساده و خرد 

تا بگوییم نه غلط است این نیست

منبع انرژی منفی !

کلامی برای تخلیه تنش های روزانه!

چرا اینجاااا؟

تمااام دنیا میبینند ، مسلمانید که لخت شده اید؟

 

چرا ناسپاس شده اید؟ 

اصلا تشکر کردن بلدید؟

 

خدا برس به داد مردم بینا

کورها، اینجا خفت گیر شده اند و بسیارند

 

بیچاره بینایی که میان کوران گیر افتاده و بی چاره است!

رفتن چاره نبوده و نیست

وقتی عاشق خاک وطن شده ام

این پیر پر افتخار باید یکبار بسوزد و از نو زاده شود!

 

یا حق!

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 213 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

چیزی که تو را جادوی من کرده است

عشق است

تو اگر رهایم کنی یا با من بمانی!

تو اگر قلبم را بشکنی یا مرا ببوسی!

تو اگر نگاهم کنی یا نگاهت را از من بگیری!

تو اگر بمانی یا بروی!

عشق در من کم نمیشود

و این لطف خداست که درونم را به عشق زینت داده است تا به هر که خواستم ببخشم❤

با من نجنگ من بالاترین قدرت را دارم

عشق ! آری من در درونم عشق دارم 

 

الهه فاخته

۱۷ شهریور ۱۳۹۷ 

یا حق

الهه فاخته بازدید : 217 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

آه, تو را چه شد ؟

چه روزها, در خیال خود تجسم حیات ساده ای کشیده ای

جسور بود , حر فهای حس تو !

نه از نبودنش , حسرتی کشیده ای

نه از بودنش , گذشته ای

 

تو را چه شد ؟

بسان کودکی که تازه از کنار مادرش,

روی فرش کهنه ای نشسته است

و تمام عاشقانه های او , در یک مداد ساده است

که روی برگه ای سپید خط خطی کند, از فکر خالی اش

 

تو را چه شد ؟!

تبسم نگاه پاک تو کجاست ؟

 

چه چیز

تو را از میان دست های لحظه ها برون کشیده است ؟

یعنی, دل شکسته بی جواب مانده است ؟

چه قدر سخت گذشت ... لحظه های خط خطی

 

  • 1394/1/9
  • الهه فاخته
  • دفتر۱۳۹۴
  • شعر سپید کوتاه شماره 6
الهه فاخته بازدید : 327 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

میدانم به من فکر میکنی

ذره ذره وجودم حست میکند❤

ذره ذره روحم میبیندت❤

گاهی که دلتنگت میشوم صدایت میکنم. باور کن صدایت را میشنوم .جانم گفتنت را . و حس میکنم آنگاه ، نوازش موهایم را با دستهای مردانه ات و چه چیز میتواند عمق روح یک عاشق را به آرامش و لذت بی نهایت برساند جز معشوق؟!

آه این روزها چقدر برایت دلتنگم ، در همین نزدیکی ها چه قدر دور هستی!

عزیزتر از جانم هستی 

تنهایم نگذار

شانه های مردانه ات را از من نگیر

میخشکد لطافت دخترانه ام

و تنهایم نگذار ..نه برای تنهایی ام بل برای آرامش متداوم جانم🌷 

 

کنار تو بودن ، اوج لذت دنیاست و این شاید خوشبختیست.

آری با تو خوشبختم

کنارم بمان ❤

 

الهه فاخته

جمعه ۲۳ شهریور  ۱۳۹۷

یا حق

الهه فاخته بازدید : 2084 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دلنوشته  متن خدایا مرا در آغوش بگیر 

نویسنده الهه فاخته

 

خدایا مرا در آغوش بگیر 

گمان نکنی برای غم هایم می گویم

گمان نکنی برای دردهای زیادم می گویم

گمان نکنی برای حاجتم می گویم

نه...نه .. نه .... دلم هوای تو را کرده

یا الله به من مهربانی کن، بیشتر بیشتر مهربانی کن

من اکنون فقط تو را می خواهم ..خودت خواستن را یادم دادی .‌.. حال من تو را میخواهم

میخواهم دستان تو را بگیرم و در دشت بدوم و بلند فریاد بزنم و اگر کسی به دویدنم خندید تو بگویی : غمت نباشد

آری که تو باشی کافیست

 

فقط تو میدانی 

فقط تو میدانی بر من چه گذشته ست

فقط تو میدانی که چه معامله هایی با تو کردم

ولی 

جام صبرم پر شده است

 

بقیه دلنوشته  متن خدایا مرا در آغوش بگیر در ادامه مطلب ..

 

الهه فاخته بازدید : 193 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

باز باران زد و یاد تو روح مرا لرزاند

چون سرمای پاییز ، هم سردی و هم دلچسب!

 

سالهاست که دیگر ناله نمیکنم

گاه که غم به سراغم می آید ، کنار پنجره می ایستم، قهوه داغی در دست و یاد خاطرات شیرینت تمام غم مرا یکباره پوچ میکند

میخندم به قدرت عشق که چگونه هر غمی را پوچ میکند!

 

کنار تو بودن مرا از هر گلایه ای خالی میکند

لحظات ارزشمند کنار تو بودن را از دست نمی دهم

کسی چه میداند

شاید امشب باز خوابی دیدم که عمرم پایان یافته و فردایی برایم رقم نخورد!

من همین لحظه آری همین اکنون با تو بودن را از دست نخواهم داد❤

یا حق

 

نامه عاشقانه 35

الهه فاخته

۱۵ آبان ماه ۱۳۹۷

روز بارانی

 

ترجمه قسمتی ,  انگلیسی عاشقانه شماره 35  را در ادامه مطلب بخوانید عزیزانم ♥

الهه فاخته بازدید : 222 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دلنوشته زندگی ساده 

نویسنده الهه فاخته 

 

زندگی را ساده تر از تمام داستانهای نوشته شده و نشده میبینم.

 غمی که میگذرد، گریه هاییکه زود خشک میشوند

ساده ببین!

سخت نگیر!!

عمری را با لبخند بگذران، نفس بکش، زندگی کن، باران را بفهم، پرواز را تجربه کن

وپرواز چیزی جز سبک کردن ذهن نیست

آری در حال پروازم!

چرا آمده ام را نمیدانم

اما

خوبیها به من قدرت اوج گرفتن میدهد

باید حواسم به قله های مرتفع باشد

گاهی مسیرم را تغییر دهم

گاهی طوفان و باران را تحمل کنم

بروم ، ادامه دهم !

زخم ها خوب می شوند

روح بزرگ میشود 

لبخندها زیباتر میشود

وقتی درونت پر از حس خدا باشد

نور تو را پیدا میکند

در تو رخنه می اندازد

رشد میکند

وسعت میگیرد

و درونت پر از انرژی خالق می شود

ونگاهت پر از آرامش!

 

نمی دانم علت زنده بودن هر کس چیست! شاید مثل اثر انگشت متفاوت است

اما این را خوب میدانم

سخت نگیر

به هرچه تصور کنی و تلاش کنی خواهی رسید!

زندگی پر از فرصت های خوب است

ساده نگذر

نشانه ها را ببین!

 

منتظر آمدن معجزه ای با دعایت نباش!

معجزه از قلب تو می آید

حرکت کن، تسلیم نشو! زندگی کن

و از زیباییهای خلقت آفرینش لذت ببر

آری سرشار شو از لبخند خداوند!

شاید زندگی همین است

معنی سختی را بفهمی و درنهایت از آن بگذری!

یا حق

الهه فاخته

۱۷ آبانماه ۱۳۹۷

 

دکلمه دلنوشته زندگی را ساده می بینم در ادامه مطلب ....

الهه فاخته بازدید : 163 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

باز صبح شد و از تو خبری نیست که نیست

انگار که مُردم و در این برزخ پوچ

مجبور به ماندن شده ام

 

هر شب به امید وصالت 

غرق رویای تو هستم

اما

صبح باز همان است که همان است

تنگ است دیوارهای اتاقم 

وقتی که نباشی

پس 

این آتش دوری چه فرق با آتش دوزخ؟

ای جان ، ای جان و جهانم

یک لحظه نباشی انگار بودن به جهانم

حرام است حرام است حرام

الهه فاخته

20 آبان ماه ۱۳۹۷

الهه فاخته بازدید : 1029 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

به حباب نگران لب يک رود قسم، و به کوتاهي آن لحظه شادي که گذشت،

غصه هم ميگذرد،

آنچناني که فقط خاطره اي خواهدماند..

لحظه ها عريانند.

به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!

زندگی ذره كاهیست،

كه كوهش كردیم،

زندگی نام نکویی ست،

كه خارش كردیم،

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،

زندگی نیست بجزدیدن یار

زندگی نیست بجزعشق،

بجزحرف محبت به كسی،

ورنه هرخاروخسی،

زندگی كرده بسی،

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.

سهراب سپهری

الهه فاخته بازدید : 174 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

الله تو با من چه کردی؟ 

الله تو با من چه کردی که تو را اینگونه عاشقانه میخواهمت.

الله  تو چه هستی که میبخشی و عاشق می مانی؟!

الله  چگونه چگونه آنی فراموشم نمیکنی؟

هربار که دستهایم را به سمت تو دراز میکنم ، غرق در گناه هم باشم میگیری ، دستهایم را میگیری😢

 

الله براستی تو وجودت از چیست، که از خوبی وسعت میگیرد ؟

تو تکه ای از روحت را به من داده ای و من میبینم با هر خوبی بزرگتر میشود!

پروردگارا تو را چه به نامم؟

دمی دلتنگت شوم نمیگذاری که قطره اشکم بچکد ، خود را سراسر از نور میبینم گویا آن هنگام به زمین آمده ای و مرا در آغوش گرفته ای 😢

 

نمیدانم جنس تو از چیست فقط میدانم برای بزرگ شدن روحم بارها امتحانم کرده ای و الان کافیست کسی را به تو بسپارم فقط کافیست دعا کنم فقط کافیست چیزی بخواهم حتی یک هوس زودگذر ، تو در یک دم یا خودش را یا نشانه رسیدنش را به من میدهی.

این بار ، در این روز پس از باران پاییزی باز خودم و قلبم را به تو میسپارم.

راستش حالا که عمر دوباره ام دادی همه چیزم را به تو میسپارم .تو پادشاه خلایق هستی.

خود را به تو میسپارم

یا حق ❤

الهه فاخته

۵ آذر ۱۳۹۷

الهه فاخته بازدید : 147 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

#مناجات_۲

خدایا اتفاقات خوب زندگیم را میبینم .

از لحظات زندگیم چنان لذت میبرم انگار فردا پایان عمرم است!

در این روزهای خنک و دلچسب پاییز شیر داغ محلی و عسل با کیک محلی چنان می چسبد انگار آن لحظه به بهشت پا میگذارم!

 

این روزها آیت الکرسی بسیار میخوانم ، روزیم زیاد شده و قلبم آرام گرفته نه فقط بخاطر آن بل بخاطر رفع بدیها از زندگیم

 

چقدر زندگی میتواند زیبا باشد!

 

بهشت را بارها لمس کرده ام. آن هنگام که با شعف به آرامش و شادمانی میرسم روحم ، قلبم و چشمانم پر میگیرد از این جهان هرچند به بهانه ای کوچک !

 

خدای مهربانم، خوشبختی بالاتر از این که خدایم،پادشاه جهان، سلطان جسم و جان، رفیقم باشد!

 

خدایا از رفاقتت غرق در شادی و خوشبختی ام ❤ رهایم نکن ، تنهایم نگذار، نگذار از تو دور شوم.نور زیباست و من تو را میخواهم ❤ دور از تو تاریکی معنا ندارد و از هیچ بودنش می رنجم ! از هیچ بودن بدون تو میترسم.

کنار تو بودن ، نزدیک تو بودن من را هم سلطان کرده است!

 

پروردگارا از تو ممنونم ❤

الهه فاخته

یکشنبه ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۷

الهه فاخته بازدید : 301 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

گاهی وقت ها ، خاطرات تلخ زندگیم ناگهانی به یادم می آید . انقدر به من نزدیک چون یک فیلم در ذهنم واضح و شفاف پدیدار می شود .جان میگیرد و من چشم هایم را خیس می فهمم!

صدایی از درون میگوید : این متعلق به گذشته است رهایش کن خاطره تلخت را ! 

 

خوشحالم خاطرات خوش زندگیم در حال ساختن است و اتفاق می افتد و حالم را خوب میکند.

خاطرات خوب که باشد دیگر نیازی به رویا نیست گرچه رویا هم زیباست و حالم را خوب میکند و حالم را زمانی خوب تر میکند که به حقیقت می پیوندد.

 

گاهی فکر میکنم چقدر زندگی ام سخت بوده و در پیچ و تابی از رموز بسیار ظاهرش شده است گذشته 

و گاهی فکر میکنم تحمل و صبر بر این سختی ها چیست؟ 

فقط میدانم در این دنیا اول بردگیست اگر سرسخت باشی  آزادیست .

نمیدانم تو آزادی را میخواهی یا بردگی و اسارت 

فقط میدانم عاقبت رسیدن به آزادی روح سخت است 

دلنوشته الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 282 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

آفتاب مرا میبوسد !

باد مرا در آغوش می گیرد!

باران برایم شعر میخواند!

قمری ها با آوازشان حالم را خوب می کنند ! 

و تو میگویی خدا مرا دوست ندارد.

 

پس او چجور الهیست که مرا در آغوش میگیرد و میبوسد و برایم نغمه های عاشقانه زمزمه می کند؟ مگر این عاشقی نیست؟ مگر حال خوب جز عاشقی نیست ؟

دیدی؟ تو اشتباه میکنی ! الله مرا عاشقانه دوست دارد.

یا حق

الهه فاخته 

جمعه ۳۰ آذرماه ۱۳۹۷

الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 27

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟