شعر کوتاه غربت در وطن
چون قاصدکی حیران
می چرخم در باد
یک فراموشی مزمن
به جان خسته ام افتاد
امروز چهارشنبه است یا پنج شنبه
دور می شوم از یاد
در فراموشی افکار
باز می گردم از رویا
وقتی در شهر خودت
می رود از یادت روزها
این یعنی غربتی در وطنی
که برایش می دهی حتی جان
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 33
- شاعر الهه فاخته
اشعار شماره 34و 35 در ادامه مطلب
شعر کوتاه چشمهای خسته من
به چشمهایم نگاه کن
به چشمهای خستهام
که از بی عدالتی شبهای خیسش
آنقدر ناله کرد
که دیگر صدایش در نمی آید
هنرمند باش
دل بدست آور
چشمها هرگز از یاد روزگار نخواهند رفت
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 34
- شاعر الهه فاخته
شعر کوتاه عاشقانه
در زمستان سرد
نغمه گرمای است
که اگر عاشق باشی
می فهمی
تن عاشق گرم است
وقتی هر لحظه از حس تو می جوشد
یا حق
الهه فاخته
- کتاب شعرواره های سپید من
- شعر شماره 35
- شاعر الهه فاخته
ای دوست