کتاب شعرواره های سپید من

loading...

الهه فاخته

کتاب شعرواره های سپید من,شعر سپید کوتاه سردی آدما,شعر سردی,اشعاری که باید خواند,

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 147 شنبه 17 مهر 1400 نظرات (0)

شعر نوشته خدایا تو عاشق تری


عین مثل عرفان

شین مثل شبیه

قاف مثل قلب

عشق یعنی ... عارفانه پای تو زانو زدن

عشق یعنی .. عارفانه غصه ها را دور زدن

عشق یعنی ... مدعی باشی عاشقی

عشق یعنی ... بی دلیل دل بستن و بی دلیل ماندن

عشق یعنی یک کمی عرفان بدانی

خالقت را مدح گویی

عشق یعنی بی نیازی

پس من عاشقم یا او؟

خدایا ...

با این وجود

عاشق تویی

ما فقط شرمنده ایم

یا حق

الهه فاخته


  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر نوشت خدایا تو عاشق تری
  • شاعر الهه فاخته

دو شعر نوشت درباره عشق,  در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 121 شنبه 17 مهر 1400 نظرات (0)


شعرنوشت نیمه گم شده من تو کجایی


نیمه گم شده من , تو کجایی؟

من در این شهر شکستم

من در این شهر .... پی عشق شکستم

من در اینجا همه کارم شده عشق

هر کسی آمد و رفت , یک زخم زد و تیکه قلب مرا کند و برد !!


من در این شهر گرفتار شدم

از بیرنگی دلهای بی خدا , سرد شدم

من در مملکت خود چه غریبم

وقتی هم زبانم , آمد و قلب مرا ساده فروخت

به بهایی اندک


من در این شهر غریبم , وقتی

همزبانم , تهمت بیجا به تنم زد  .... و رفت


بالهایم را بدهید , در قفس چیزی نیست

پر پرواز ازین شهر قشنگ است

دور باید شد ازین شهر

که قهرمانش در سینه بجای دل خود , سنگ گذاشت

یا حق

الهه فاخته


  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر نیمه گم شده من
  • شاعر الهه فاخته
الهه فاخته بازدید : 213 شنبه 17 مهر 1400 نظرات (0)

سه شعر  واره کوتاه از کتاب شعرواره های سپید من

به قلم الهه فاخته


شعر کوتاه یادمان رفت بخندیم , یک عمر 


مفلسی را دیدم

در گوشه ای از راه نشسته

بی دلیل می خندد

من ز او‌ پرسیدم

که چرا می خندی

گفت من ز غمهای دلم می خندم

این یک بهانه است بخندم، گاهی

به خدا می گویم

من و او می خندیم

عمر گذشت

یادمان رفت بخندیم .. ای دوست!

یا حق

الهه فاخته

  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 57
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 62و 63 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 136 جمعه 16 مهر 1400 نظرات (0)


شعرنوشته روح زخمی من 


به آینه نگاه میکنم

و به تمام قامت خسته ام

انگار چیزی  درونم

معصومانه نگاه میکند

شاید روح زخمی ام باشد

بعد از طوفان بی وجدانی آدمها

آینه را بشکنم یا خود را در آغوش بگیرم؟

یا حق

الهه فاخته

  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 51
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 52و 53 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 144 جمعه 16 مهر 1400 نظرات (0)


شعرنوشته کوتاه عاشقانه 


عاشقانه‌ها را باید بوسید و در گوشه قلبها ثبت کرد.

تا قلبی که بوی عشق می‌دهد از قلبی که خوابیده است جدا شود.

شاید یک روز برسد شهر بوی عاشقانه های پاک را بگیرد

یا حق 

الهه فاخته

  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 47
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 49 و 50 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 141 جمعه 16 مهر 1400 نظرات (0)


شعر عشق جدایی نیست ای رفیق


می زنم طرح تو را , روی دیوار اتاق 

تا که شاید عاقبت پیدا شوی!

عشق جدایی نیست ای رفیق! 

گر جدا گشتی , عشق نیست 

باید اکنون فکر کرد فکر کرد 

گر نمی‌خواهی نخواه 

لیکن آن کس که مداوا می کند 

انگشت احساس تو است 

روی قلب خسته‌ام 

ای زمان با من مدارا می کنی؟

بگذر از من , خسته هستم 

یا حق 
الهه فاخته
  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 36
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 37 و 39  و 41 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 188 جمعه 16 مهر 1400 نظرات (0)



شعر کوتاه غربت در وطن 


چون قاصدکی حیران 

می چرخم در باد 

یک فراموشی مزمن 

به جان خسته ام افتاد

امروز چهارشنبه است یا پنج شنبه 

دور می شوم از یاد 

در فراموشی افکار 

باز می گردم از رویا 

وقتی در شهر خودت 

می رود از یادت روزها 

این یعنی غربتی در وطنی

که برایش می دهی حتی جان

یا حق

الهه فاخته


  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 33
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 34و 35 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 162 جمعه 16 مهر 1400 نظرات (0)



شعر کوتاه خالق سلطان , به فریاد برس


در حسرت دیدار تو آواره‌ترینم 

شرم نکن از قصه عشقی که خریدار ندارد 

این شهر, پر از آدمیانیست 

که اگر قصه عشق ببینند 

کاری بکنند , عاشق و معشوق زِ هم دور شوند

در حسرت دیدار دو چشمت 

شب و روز ندارم 

خدا, خالق سلطان, به فریاد برس

اینجا,جرم گنه کار فقط عاشقی و ساده دلی است 

آهای خالق سلطان,به فریاد برس

در این شهر,گناه,صادقی و ساده دلی ست

آه به فریاد برس

یا حق

الهه فاخته


  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 30
  • شاعر الهه فاخته

 اشعار شماره 31 و 32 در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 132 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر عاشقانه و شعر آرامش 

سه شعر سپید کوتاه تقدیمتان می کنم 

از کتاب شعرواره های سپید من 

شاعر الهه فاخته 

 

آمدم تا عاشقانه ..در کنار تو بمانم ,

تا برایت جان دهم

آمدم تا بمانم ...

نازنینم

گرچه رب بر من نظر کرد

عاشقی را صادقانه باورم کرد

چشمهایت از نگاهم دور نیست

تا زیباترین افسانه عشق

آمدم با تو بمانم تا آخرش

 

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 25 - 
  • شعر سپید عاشقانه

 

شعری دیگر در ادامه مطلب درباره آرامش 

الهه فاخته بازدید : 149 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

می گوید نماز میخوانی یا خیر!

می گویم نماز چیست؟

می گوید حرف با خدا

میگویم خدا کیست؟

می گوید تنها کس ماست

می گویم چرا میپرسی با همه کسم حرف میزنم یا خیر؟

سکوت می کند

می روم و فکر می کنم به چند نفر باید بگویم :

آخر بتو چه ربطی دارد با همه کسم حرف میزنم یا خیر!

امان از حرفی که نسنجیده گفته شود...

 

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 24

 

الهه فاخته بازدید : 188 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر پاییز 

شعرواره های سپید من 

 

باز پاییز رسید

فصل رویاها رسید

فصل ساده , بی اراده از پی تغییر

فصل شعر و فصل عشاق

فصل عجیب رنگهای کهکشان

باز پاییز رسید

قلب شاعر تکانی میخورد

ماه می لرزد ..قصه ای می آید از اعماق دل

مثل پاییز پیچیده و زیبا

شاعری کن تا میتوانی ای رفیق! .

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 23 - شعر پاییز

 

الهه فاخته بازدید : 130 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

دیوانه ام ؟

از کی دیوانگان عاشق شدند ؟

از کی دیوانگان شاعر شدند ؟

از کی دیوانگان سرباز جان تو شدند ؟

دیوانه نیستم , عاشقم

من درد دارم از بی کسی

وقتی , نامهربانی می کنی, دیوانه ام

وقتی باورم کردی ولی افسانه ای ,.....

دیوانه ام


مجنون اگر گشتم ,

فقط از بهر توست

آرزو دارم برایت تو هم عاشق شوی

عاشقان را ایزد منان کند صاحب مقام

عاشقی عرضه میخواهد .. دعایت میکنم

تو اگر عاشق شوی

می فهمی چرا دیوانه ام

دیوانه ام ...

دیوانه ام ...

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 22

 

الهه فاخته بازدید : 166 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر نفرت 

شعرواره های سپید من 

 

آمدیم رسوا کنیم, نفرت ابلیس را

یادمان رفت عشق چیست!

آمدیم مرهم نشانیم, همسفر باشیم

ولی عاقبت دیدیم تشنه هستیم تا دلی را بشکنیم

آمدیم آدم شویم

یادمان رفت

آدم و حوا چه کردند

آمدیم خوب باشیم.. بد شدیم

دل شکستیم

گفتیم دل برای این دل شده است

یادمان رفت ,آمدیم عاشقی را از خدا هدیه بگیریم

پرشد این پیمانه روح ...

یادمان رفت ,عاشقان روح بزرگی داشتند

آمدیم ابلیس را رسوا کنیم, عاقبت رسوا شدیم

دل شکستیم... آه ... .

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 21 - شعر نفرت

الهه فاخته بازدید : 112 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

آسمان دل گرفته و ابری ست

اتفاق نیست که دیشب بخاری روشن شد

و امروز هوا سرد و آسمان دل گرفته و ابری.

 

اتفاق نیست شکستن یک دل

و رسم نیست آمدن یک دل برای شکسته شدن

 

تلاش باید کرد,برای خوب بودن

تلاش باید کرد برای نشکستن یک دل !

 

آرامش درون قلب من و توست

وقتی دلی را می شکنی آرامشش را می گیری

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 20
الهه فاخته بازدید : 151 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر سکوت خدا

شعرواره های سپید من

 

گفتم که خدایا از همه عالم دلگیرم ... هیچ نگفت

گفتم که خدایا خود در خود غمگینم .. هیچ نگفت

در وجودم از خود نالیدم باز خدایم دید و.. هیچ نگفت

) گاهی آنقدر سنگینی که خدا هم نمیداند چه بگوید ,(

این سکوت از بهر خدا می شکند قلبم را

آخر ساده گفتم ...

دل بگیر عمر ببر

باز خدا شنید وهیچ نگفت


ای خدا ای تنها عاشق آدمها ،

دل دیوانه من را تو بگیر

بنده هایت دل می شکنند

جایی برای دل درمانده من نیست


اینبار تو دعایم بکن از حرمت عشقی که شکست

محبوب تویی .. به کجا پناهنده شوم ..

وقتی امن تر از آغوشت نیست

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 17 - شعر سکوت خدا

الهه فاخته بازدید : 114 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

گاه گاهی که دلم می گیرد میخوانم

من صدایی دارم پر سوز

و گلویی که نمی دانم رازش چیست!!!؟

در الفبای خشونت ماندم ..چگونه بنویسم « ظلم »

آخر من که با دست خدا می نویسم شعری

واژه ظلم برایم سخت است ...

و چه دلگیریم امشب

عشق,بی الفبا می دهد تغییر، دل را

ظلم با الفبایش می دهد تغییر رسم انسانیت را .. بجنگ ... عاشق باش .

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 18
الهه فاخته بازدید : 138 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

15

 

بخوان نام مرا

 

تا که آغاز شود یک راز

 

عشق یعنی رسیدن عشق یعنی قلب من

 

بی مدعا,درد اسارت می کشد

 

زیبای من, باورم کن !

 

چشمهایم خسته بود

 

دیدمت اما پای من بسته به زنجیر

 

بیا تا ببازد غصه هایم

 

عشق این است تو بدانی عاشق عشقم ... همین.

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 15
الهه فاخته بازدید : 113 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

14

ای زندگی

ای زندگی

پایان بده

غصه ها را

این جهان با ما ندارد سازشی

هی ناز دارد

ناز دارد

ناز

 

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 14
الهه فاخته بازدید : 118 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

یک زغال ... بیصدا,زیرخاک

درد میکشد , درد

تاریک و سیاه است

اما عاقبت, روسیاه زشت سختی دیده

گوهر است, گوهری نایاب

بشنو این پند را

سختی دوران , تو را گوهر کند

حالا ببین ... حرف این پیر خانه ویرانه را .

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 12

 

 

مثل دریا پر طلاطم

مثل طوفان , پرهیاهو

مثل انگشت زمان , روی اندام قشنگ زندگی

باید شروع کرد,زندگی را

هر چند تازه تازه با تولد

معجزه یعنی همین

باورش کن .. .

باوری را که برایت عشق آورد.

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 13
الهه فاخته بازدید : 144 پنجشنبه 15 اسفند 1398 نظرات (0)

 

شعر سردی آدمها

کتاب شعرواره های سپید من

 

نگاه میکنم بتو چرا شکسته ای ؟

غزل غزل ترانه از صدای تو ... کم است

نگاه میکنم بتو ..

صدای تو گرفته است ... صدای من خموش

چرا کسی صدای دل به گوش خود ندید؟

گمان کنم دچار سردی عجیب گشته اند

آدمهای سرزمین من.

 

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من 
  • شعر شماره 11 - شعر سردی آدمها
الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 3

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟