الهه فاخته - 17

loading...

الهه فاخته

الهه فاخته,شاعر و نویسنده و دکلماتور دارای کتابهای شعر,نویسنده کتاب دختر غمزده ونویسنده دلنوشته های عاشقانه و ..میباشد .تنها سایت رسمی است . الهه آجرلو

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 162 شنبه 14 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دیدی رفیق

در لحظه لحظه خاطره ام ماندی ؟!

دیشب رفیق بالشم بودی

در خواب, امید و همدمم بودی

چه شد زمان که گذشت شدی گذشته و رفتی ؟!

تو از راه ماندی بی وفا شده ای

 

ای تنهایی.... گرچه سفره ام خالیست

بیا و بشین, رفیق گم شده ام

کسی به کنایه گفت: یوسفت آمد؟

تو یوسفم شده ای, رفیق شفیق

 

دیده گشایی, میان جمع کور, سخت است

صبح که گذشتم از کناره راه

کودکی گفت چه زیباست چشمانت

آری گریستم .. گریستم از ته دل, ای یار

کجاست آخر انتظار, کجاست ؟!!!!

 

  • دوشنبه: 08 / 09 / 1389
  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر صدای حق
الهه فاخته بازدید : 454 شنبه 14 اردیبهشت 1398 نظرات (1)
  • شاعر الهه فاخته

  • کتاب شعر صدای حق

  • شعر نو عاشقانه کبوترم شماره 3

  • یکشنبه : 30 / 08 / 1389

 

 

کبوترم بیا, آشیانه ات تنهاست

کدام بال؟ کدام پرواز؟

کدام قاصدک مرموز,

ز سرمای سرد زمستان گفت؟

کدام صحنه به ارتفاع افق نزدیک است؟

که ترانه ترانه به کوچ سردی فصل

بخواند تا بفهمی نباید رفت کج!

 

بادیه نشین در انتظار غروب

به روز آمدنت نشسته در گرما

که تو بیایی و سوزِ سرمای شبانه بادیه را

در اوج گرمی قلب مهربانت, بشورانی!

کبوترم بیا آشیانه ات تنهاست

وزان وزان شده برگ ریزان فصل زایش تو

در این افق گرم

صداکن یار خانه ات تنهاست

رفیق سالهای عمرت به جز من کیست؟

هرز رفتی, راه کوچ آنجاست!

 

بیا جای تو اینجاست


بادیه, برای تو داغ است

اگر آمدی عاقلانه بیا

رسم عاشقی پاک است

بیا کبوترم آشیانه ات اینجاست

و پنجره مانده از سرما

که تو بیابی و غبار زدایم در آن شب سرد!

خانه ام به ناز نگاهت شده زیبا

منتظرم ... راه بادیه, سهو است

بیا, بیا که خانه بی تو دل گیر است

کبوترم بیا که آشیانه ات تنهاست . ...

 یا حق 

الهه فاخته

شعر عاشقانه کبوترم بیا 

 

دکلمه شعر عاشقانه کبوترم بیا  در ادامه مطلب ... 

الهه فاخته بازدید : 344 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

آدرس کانال  تلگرام الهه فاخته به لینک زیر است 

 

آدرس پروفایل الهه فاخته در اینستاگرام 
دوستان عزیزم تنها کانال تلگرام الهه فاخته و تنها یوزر الهه فاخته در تلگرام آدرس فوق می باشد 
همچنین تنها آدرس الهه فاخته در اینستاگرام آدرس فوق می باشد.
الهه فاخته بازدید : 169 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

درویش !

گفته بودی مرهم حال خراب را خدا می دهد به تو !
درویش ! 
گفته بودی اشک های شبانه ات را پاک می کند آن که به تو دل داد 
هاااای درویش 
حال خراب مرا بنگر 
های درویش اشکهای شبانه من را نظاره کن 
به آینه نگاه می کنم
آینه با من اشک می ریزد 
دلتنگ عشقی شده ام که سرگردانم کرده است 
امشب برای حال خراب و سرگردانم پاسخ درستی بیاور
از آینده بگو 
امشب می میرم ؟
انگار آخر دنیا همین الان است 
چشمه دیدگانم جوشان است 
خدایا , این غم مرا چند روزیست مثل مرده ها ... خیره ام کرده به آسمان نگاه اشک بارم را 
خدایا , درویش دروغ گفت ؟ درویش و دروغ ؟ 
خدایا .. من تو را می خواهم , آتش درونم را بنشان 
آه خدایا می خواهم بخوابم , میسوزم خدایا آتش درونم را بنشان
  • الهه فاخته
  • اردیبهشت 1398
الهه فاخته بازدید : 280 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر عاشقانه دور از هر باور زشت

شاعر الهه فاخته

 

 

صبحی بود , که دمی پلک گشودم بودی

ساده, آرام

تو وجودت حس شد امروز

صبح زیبایی بود .. من بودم و احساست...

شب پره باز نمایان شو در این بهبهه تنهایی

بی قراری را شبی یاد گرفتم, که رفتی

حوزچه اکنون را پر از ماهیانی کردم

که بروی تن خویش, نام تو را حک کردند

 

شعر عاشقانه دور از هرباورزشت الهه فاخته

 

اکنون لحظه دل تنگی ماست

این ما, من و توست

حرف ناراست نگو!

تهمت دیرینه نزن! راست بگو!

من که از شرم و حیا رد شده ام

قلب تو را جُستم و یکبار غلط در نزدم

نارفیق, در دل من نیست که نیست

 

حرف بیراهه نگو

یوسفم می آید

گم شده ام بوی بهشت دارد و من

چه خوشحال از این معرکه داغ کنون

زیبا رخ من !

حوز اکنون مرا پر کردی

حرف دیروز شدی

خاطره را تو نوشتی در کتب فاصله ها

فاصله کم شود و به وصالت برسم,

قلب من باز همین است که همین است

 

حرف امروز شدی

آرزوی شب فردای منی

امروز غرق تماشا شده ای

می ترسم از دروغی که بیانش کردی

می ترسم از تغییر نگاهت

میان این هیاهوی کثیف

خدا شاهد ماست , شاهد قلب من و تو

اگر این بین دلم حرف ناگفته شنید

این خدا بود که صبر داد مرا

 

اگر این بین دلم غصه چشید

این خدا بود که همدم شده بود

اگر این بین زمان فاصله انداخت میان من و تو

این خدا بود که احساس تو را کنج این دل بنشاند

 

این چه فصلی ست برویم شده باز ؟

فصل دل تنگی عشاق گران !

عشق به هر دل نرود

باید اندوه عجیبی بکشی

باید از راز دلت, قصه عشق بخوانی

که فضا پر شود از فلسفه پاک خدا !

عشق لبخند خداست در دل بی کینه تو

بی حیایی, داستان امروز من است

اگر امروز به دیدار من آمده ای

صبح از زبان قلمی فاش شود

که به عشقی لب کاغذ بوسه ای سرخ زده است

 

اگر امروز به دیدار من آمده ای

من از یاد نبرم خاطره سرخ تو را

من از یاد نبرم لبخند امروز تو را

آه چه دنیای عجیبی ست بین من و تو

دور از هر باور زشت

فقط من و تو 17 / 10 / 1390

 

  • شاعر الهه فاخته 
  • کتاب شعر صدای حق
الهه فاخته بازدید : 449 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو درباره تلنگر  بر آمدن مرگ و قیامت

شاعر الهه فاخته 

برگرفته از قرآن کریم

در دانستن شتاب مکن
هر چه او گفته ست خواهد شد
بنگر کجای عمرت هستی؟
شتاب در رویت حق داری
و تمام عمر گرفتار خطای خویشتن گشتی
پیری دوره توبه کردن نیست

او که زمین را میلرزاند
قیامتی هم دارد
عجله در آمدنش داری
اما
مرگ و قیامت ناگهانی می آید
تمسخر به آمدنش داری
اما
ناگهانی می آید
افسوس و توبه ، آن زمان ممکن نیست
به خودآی و اینبار خودت را دریاب!
یا حق 
الهه فاخته
  • شاعر الهه فاخته 
  • سوره انبیا
  • شعر تلنگر
الهه فاخته بازدید : 168 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو تلنگر درباره وقت جبران نیست و زمان کم است 

شاعر الهه فاخته 

برگرفته از قرآن کریم

 

شاید وقت جبرانی نیست

گرچه امید، قدرت زندگی است

فکر به جبران همیشه ممکن نیست
آخر راه بفهمی که خطاکار تویی
امید به بخشش الله ممکن نیست
به خود آی
من تلنگر زده ام
حرفی که خدا به رسول وحی کند
حتما هست
هر حادثه و مرگ و تولد خواست اوست
به خودآی
تا دیر نشده پایانت
به خود آی
چون تلنگر زده است
دیگر.. فرصت نیست
بخشش هم نیست

  • شاعر الهه فاخته
  • سوره ابراهیم
  • شعر تلنگر
الهه فاخته بازدید : 477 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

 شعر تلنگر درباره ترس از زلزله 

شاعر الهه فاخته 

برگرفته از قرآن مجید


  • دیروز که از لرزش اعماق زمین
    ترسیدی و در خانه نماندی
    خرناس بزرگی شنیدی و
    به صد قبله بخواندی
    به خود آی که بدانی
    آن روز که با قدرت الله
    در صور دمیدند
    آن کس نهراسد که خدا خواسته باشد!
    پس بهتر آنست، آن کس بشوی
    که خدا خواسته باشد

  • 23 دسامبر 2017
  • شاعر الهه فاخته 
  • سوره نمل
  • شعر تلنگر
الهه فاخته بازدید : 256 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر تلنگر درباره قضاوت رفتار دیگران 

شاعر الهه فاخته 

برگرفته از قرآن کریم 

 

حکم آخر از اوست

قاضي اوست

ما چرا قاضي رفتار خلايق شده ايم؟

ما چرا قاضي خود نشديم؟

به خود آييم و نصيحت شنويم

که اگر حکم دهد راه فراري از آن نيست

قاضي خود بشويم

که اگر نوبت حکم آخر برسد

رحمي نيست

بخشش نيست 

به خود آييم و نگوييم که نيست

شاعر الهه فاخته 

سوره نمل

شعر تلنگر

الهه فاخته بازدید : 567 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر تلنگر به خودت بیا 

شاعر الهه فاخته

 

مرده اي نشنود از بحث ،کلامي

کور هم نشود راست به راهي

هر کس که نخواهد،

 نتواني که به راهش بتواني

هر کس که شنيد، خواست!

تسليم الاه اند ، ولي

گاه بايد که تلنگر بخورند

 

مبادا که تکذيب کني

يا بگويي که نگفتي چنين است و

    چنان خواهد شد

ما گفتيم که به خود آيي و آخر نهراسي

سوره نمل 

شاعر الهه فاخته

شعر تلنگر

الهه فاخته بازدید : 152 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

می دانی من چه می خواهم ؟

یک دست گل ناقابل 

تا تمام تلخی هایت را ببخشم 

تمام لحظاتی را که برایم گریه و اشک ساخته ای ! 

 

روح من اینست 

همین که زیبایی گلها را برایم گلچین کنی 

تو را می بخشم 

 

دست گل ات را آماده کن 

این روزها تلخم کرده ای !

این روزها دلتنگ ترت شده ام ♥

 

الهه فاخته 

اردیبهشت 1398

الهه فاخته بازدید : 225 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (1)

دلنوشته عاشقانه شماره 38

 

با غم هایم میمیرم

اما

همین که نگاهم میکنی دوباره زاده میشوم 

 

چیزی درون توست که به من جان دوباره میبخشد.

ریشه هایم خواهد خشکید انگاه که نگاهت را از من بگیری!

 

درک من آسان نیست

چیزی درون من شعله ور است که گاهی با فوت بی مهری ات گُر می گیرد ، و این خفقان مرا تا مرز جنون و مرگ می رساند

نه از تنهایی می ترسم نه از مرگ ولی دلتنگی، مرا به برزخی پر پیچ و خم می اندازد.

 

نگاهت را از من نگیر

میشکنم ، بی نگاه تو می میرم اما دیگر زنده نمیشوم 

آری، بی تو هرگز زنده نخواهم بود!

 

یا حق

  • الهه فاخته
  • بهمن ماه ۱۳۹۷

 

دانلود دکلمه عاشقانه شماره 38

الهه فاخته بازدید : 293 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دل نوشته عاشقانه 37

 

به من نگاه کن یارم ، یار زیبای من تا تمام عشق خود را نثارت کنم

 

نسیم میشوم ، صورتت را نوازش میکنم

باران میشوم ، تو را غرق در بوسه میکنم

خورشید میشوم ، تو را در گرمای عشقم شاد میکنم

نگاه کنی برایت تمام میشوم و از عشق دوباره زاده میشوم

پای سجاده عاشقی هایم با خداوند، اسم تو را میبرم ، خداهم دوستت دارد لبخند میزند و مرا میبوسد و این بوسه عشق از خالق مرا بسوی عاشقانه های دل تو سوق میدهد.

 

با چشمان خرم خویش بر من بنگر تو را میبینم و در اوج غم دوباره زنده میشوم .. تو را غرق عشقی خواهم کرد که تمام غم هایت از دل برود.

تو فقط مرا باور کن 

 

تو را آنگونه خواهم بوسید که مرده را زنده خواهد کرد .

عشق من از عمق دل  است .آری هدیه خداوند است .این چشمه جوشان برای تو ❤

یاحق

الهه فاخته

۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۷

الهه فاخته بازدید : 171 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

سوگند به روز وقتی نور می‌گیرد 

و به شب وقتی آرام می‌گیرد

که من نه تو را رها کرده‌ام

و نه با تو دشمنی کرده‌ام. (ضحی۱-۳)

 

افسوس که هرکسی را به سوی تو فرستادم

تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم

او را به سخره گرفتی. (یس۳۰)

 

و با خشم رفتی و فکر کردی نمی‌توانم

زندگی را بر تو تنگ گیرم. (انبیا۸۷)

خدا تو را می خواند ایمان تو چیست

 

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند

و چشمهایت از وحشت فرورفتند

و قلبت توی گلویت آمد و تمام وجودت لرزید

گفتم کمک‌هایم در راه است

و چشم دوختم ببینم که باورم می‌کنی

اما به من گمان بردی، چه گمان‌هایی. (احزاب۱۰)

 

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد 

پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی

و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری

پس من به سوی تو بازگشتم

تا تو نیز به سوی من بازگردی

که من مهربان‌ترینم در بازگشتن و توبه کردن(توبه۱۱۸)

 

وقتی در تاریکی‌ها مرا به زاری خواندی

که اگر تو را برهانم با من می‌مانی

تو را از اندوه رهانیدم

اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام۶۳و۶۴)

 

این عادت دیرینه‌ات بوده است

هرگاه که خوشحالت کردم

از من روی گرداندی و رویت را آن طرفی کردی

و هر وقت سختی به تو رسید

از من ناامید شده‌ای. (اسرا۸۳)

 

غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف۵۹)

 

مرا به یاد می‌آوری؟

من همانم که بادها را می‌فرستم

تا ابرها را در آسمان پهن کنند

و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می‌کنم

تا قطره‌های باران از خلال آن‌ها بیرون آید

و به خواست من به تو اصابت کند

تا تو فقط لبخند بزنی

و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران

نا امیدی تو را پوشانده بود.(روم۴۸و۴۹)

 

من همانم که در شب

روحت را در خواب به تمامی بازمی‌ستانم

تا به آن آرامش دهم

و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی‌انگیزانم

و تا مرگت که به سویم بازگردی

به این کار ادامه می‌دهم. (انعام۶۰)

 

من همانم که وقتی می‌ترسی

به تو امنیت می‌دهم (قریش۳)

 

پس برگرد! به سمت من مطمئن برگرد!

تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر۲۸و۲۹)

 

💚[قرآن کریم - به ترجمه و تفسیر الهی قمشه‌ای]💚

الهه فاخته بازدید : 166 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

نامه عاشقانه شماره 36

 

به چشم های تو که نگاه میکنم انگار واژه زندگی جان میگیرد 

چون کبوتری بال در میاورد

پرواز میکند ،به شانه هایم می نشیند  و مرا با خود میبرد به رویایی شیرین که در آن هیچ غمی نیست که معنا بیابد!

 

ای یار ! گاهی به چشمهای دلم نگاه کن و ببین دیدگانت مرا چگونه عاشق کرده است که این چنین دلتنگم.

آه دوباره بیا و به بوسه هایم جانی دوباره ببخش!

من تو را میخواهم و این عیب نیست

آری من ... تو را ... میخواهم ❤

یا حق

الهه فاخته

آذر 1397

الهه فاخته بازدید : 172 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو تلنگر

شاعر الهه فاخته 

برگرفته از قرآن کریم

 

ما که اینقدر به کار دیگران فکر می کنیم

کمی هم به کار خودمان فکر کنیم

 

تلنگر

برای کسانیست که امید به خوب شدن

در آنها وجود دارند

نه کسانیکه هرگز خوب نمی شوند

 

بجای شمردن گناه دیگران

گناه های خودت را بشمار

و برای خوب شدن 

و خوب نگه داشتن قلبت 

تلاش کن

وقت تنگ است!

 

 شعر تلنگر

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 144 سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

نگاه پاک یعنی:

پول مرد را نبینی

تن زن را نبینی

اورا یک انسان ببینی

ذهن پاک یعنی :

باور کنی جای خدا در زمین آمدی و 

فکر کنی چه کنی که لیاقت این مقام را داشته باشی!

 

اصالت یعنی:

از چهارچوب خوب بودن بتوانی خارج شوی

 اما نشوی و نه بگویی 

 

غیرت یعنی :

مرررد باشی ،مثال زدنی باشی

زن باشی، نجیب و مقتدر باشی نه هرزه و لوند

یعنی به زن کسی محبت بیجا نکنی 

یعنی مرد کسی را هوایی نکنی

 

بیایید خوب باشیم

یا حق

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 289 دوشنبه 09 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو درباره کعبه 

شاعر الهه فاخته

 

به خدایم گفتم که چرا خاموشی

در پریشانی احوال خدایی دارم

گفت:

من به آن رازی که تو نمیدانی و من میدانم

لب فروبستم و خاموش شدم

گفتم چیست ؟ هیچ نگفت

اما گفت: بگذر از راز

کعبه اینجاست که من باشم و تو

کعبه اینجاست مسلمان که تو آوارش کردی

 

کعبه این دل بود که

گمان کردی نیست خدایی در آن

تو شکستی دل را ...

کعبه کجاست؟! .

 

  • الهه فاخته 
  • کتاب شعرواره های سپید من
  • شعر شماره 3 - شعر کعبه

الهه فاخته بازدید : 197 دوشنبه 09 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو درباره ماه دی 

شاعر الهه فاخته

 

دی ماهم☃❄️

گرچه سردم اما یکرنگم !🌬

سردی من از من نیست

خالقم میخواهد بنماید من را سرد

سرنوشتم این نیست

گر خانه های دلتان گرم شود🔥

خاطرات گرم شود🔥

و به یک لبخند🙂

قلب خسته یک زن بتپد👸

و به یک دست, روح زخمی یک مرد آرام بگیرد🤴

سردی نیست

آهای دختر گیسو بلند , بیا یلدا

آمدنم را فریاد بزن💃

آمدم که تلنگر بزنم💗💓

 

گرچه ماه سردم لیک...

دلت سرد مباد

و چه گرمایی بالاتر از عشق!❣

عاشق باش!💕

 

دی ماه

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 251 دوشنبه 09 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو عاقل دیوانه 

شاعر الهه فاخته 

 

عاقلان دیوانه گشتند از زنجیر ندانم کاری انسان !

که آویزان به پایش, می‌رود لنگان

دلی سنگی و چشمی کور دارند

نمی‌بینند به ظلم خود گرفتارند !

 

در شکار آهوان خسته جان‌ها

عاقبت پیروز می‌گردند

 مردمان یاوه فکر کوتاه دنیا

 

این چه توفیریست از روزگار آدمی ؟!

هر کس با کسی نگوید حرف یاوه , عاقبت دیوانه است

خود نمی‌دانند چه می‌گویند ولی

با ندانم کاری خود, ریشه‌های اصل خود را آتش می‌زنند

ای فاخته , سخت نگیر .... تو هم عاقلِ دیوانه ای !

 

  • الهه فاخته
  • کتاب شعر فاخته 
  • شعر شماره 11
الهه فاخته بازدید : 207 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

تمام ثروت دنیا را داشته ام

زلالی چشمه و دریای مواج و آرامش اقیانوس

صافی آسمان.طلوع و غروب

طراوت جنگل و بوی کندر و آش دوغ

حتی آرامش و سکوت 

مهربانی دیده ام

هدیه گرفته ام

لذت بخشش را چشیده ام

روح من غنی از ثروت خداوند است

نه نیازی به سفرهای دور دارم نه نیازی به آرامش درون 

همه را دارم.دیده ام چشیده ام

اما

هنوز صدای قلب تو را نشنیده ام

میدانم اعتیاد دامن گیریست 

و شاید تنها حسی که میخواهم همیشه در گوشم تکرار شود!

شاید آن لحظه، آخرین لحظه زنده ماندنم باشد

وقتی

تنها امید سالهای زندگیم شده است...

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 1111 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دلنوشته ها و اشعار و دکلمه ها درباره پاییز 

در این پست تمامی شعر ها و دلنوشته ها درباره خزان نوشته شده است 

ادامه مطلب را دنبال کنید عزیزانم 

 

 

دلنوشته پاییز سال 1397

 

پاییز در آخرین روزهای خود از باران هایت دست نمیکشی!

چه کسی منکر میشود تو تا آخرین روز هم زیبا بارانت زیباست و هم ذاتت❤

به قلم الهه فاخته

روز بارانی زیبایتان ماندگار🍁🍂🍃

 

 

شعر درباره پاییز 

 

چه کسی می گوید پاییز غم است؟

چه کسی می گوید زرد و سرخ رنگ غم است؟

پاییز پر از احساس است

پاییز پر از باران است

باران پیوسته و نم نم ، بسان لالایی در شب ، یا زمزمه عاشقانه در روز

 

پاییز شاید ، زندگی دوباره انسانیست که عاشق بوده و به معشوق نرسیده!

آن گاه که شروع خواهد شد

رنگ رنگی، رقصان میپیچد مقابل هر چشم

میلرزاند قلبها را 

انگار عاشقی برای معشوقش میخواند شعر!

 

پاییز فصل رها شدن احساس است

خشک شدن منطق به زیر پای قلب!

و لذت خش خش از برگهای زرد!

 

پاییز مرا بنگر ! که چگونه عاشقانه منتظرت هستم

تا با هم

عاشقی کنیم فصلی!

دلم از رنگ هایت میلرزد

عجب شوری داری پاییز !

پاییزتان زیبا🍂🍁🍂🍁🍁🍁🍂

الهه فاخته

۳۱ شهریور ۱۳۹۷

یا حق

 

دانلود دکلمه و  بقیه اشعار و دلنوشته های پاییزی را در ادامه مطلب بخوانید ....

الهه فاخته بازدید : 260 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر  نو قایق کاغذی 

شاعر الهه فاخته 

 

قایق کاغذی .... روی فرش

 

فرش .... بدون تبسم , سرد و بی روح

روی کف سنگی خانه ام , قایقی کاغذیست ...

میخواهد .. تن , به آواز دریا سپارد !

 

بیچاره .... قایق کاغذی !!

فکر میکند بزرگ است , مهم است ؟

در یک لیوان آب , غرق میشود ... قایق کاغذی !

) بدون ناخدا , ساکن

لحظه ها , بدون ناخدا .... ساکنند ! (

همیشه کسی هست که هل میدهد قایق زندگی را

کسی که تهی نیست !

کسی که عزیز است , عزیز خداوند

 

قایق کاغذی ... روی فرش

و فرش ... خوابیده است و من

فوت می کنم , قایق کاغذی را روی فرش ...

 

  • 1394/2/12
  • الهه فاخته
  • دفترشعر۱۳۹۴
  • شعر نو قایق کاغذی شماره 33
الهه فاخته بازدید : 346 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

غصه امروز من این نیست که حجاب اجباریست که اگر نبود هم خود را ارزان نمی فروختم به چشمهای دیگران!

غصه امروز من این نیست که ورود زنان به استادیوم ممنوع است.

غصه امروز من همان دختر کوچک وزنه برداریست که در گام آخر مانع ورودش شدند‌

غصه امروز فقط زن نیست بلکه دخترهاست که زن های آینده هستند!

غصه امروز من ترس دختران است وقتی از کوچه تاریک می گذرند به خاطر دختر بودنشان پیرمردها هم حرمت نمیشناسند.

غصه امروز من ارزش است.

روسری باشد بر سرم یا نباشد اندوه بزرگی نیست چون در خانه آزادم اما .... ارزش یک زن زیر سوال برود دردناک است.

زن نالایق بشود وزیر و رئیس و مدیر میشود مضحکه خاص و عام و ارزش تلاشهای زنان و دخترانی که قیمت دارند پایین می رود.

 

اینقدر از مقام زن می گویید عمل کنید.

اول از همه شما مردان!

آری شما مردان که حرف مفت زیاد پیزنید و می اندازید گردن وزیر و وزرا و دولت!

اگر در سرزمینی مردها ارزش زن را بدانند بالادستی ها جرات بی ارزش شمردح زن را ندارند.

بخدا زن پشت چادر می میرد .که مثل ماشین جوجه کشی به او نگاه کنند می میرد.

مگر زن باید حتما دکترا داشته باشد تا به او احترام بگذارید؟

بخدا اگر عشق و محبت یک دختر نباشد پدری پدر نمی شود مادری مادر نمی شود چون عشق در ذات پاک دختر بیشتر نشان میدهد.

آنقدر آنها را دست کم گرفته اید که یادشان رفته اشرف مخلوقات فقط مردان نیستند.

 

یک دختر یا زن با نگاهش مهر و عشق می بخشد .چون آفتاب بی دریغ میبخشد.. زخمی اش که کنی بد می شود.

چگونه میتوانی روحی را زخمی کنی که از دیدن یک گل شاد می شود و با شادی اش تمام دنیای اطرافش را به لبخند وا میدارد! 

 

درد امروز ایرانم ، حجاب نیست. مستکبرانیست که برای زن پشیزی ارزش قایل نیستند و حرف از قدرت و نماز می زنند. ض الضالینشان از شب تا قامت صبح کشیده میشود . مثلا تابع اصول هستند اما اصولی که خودشان ارزشمند هستند و زن فقط در کلام ارزشمند!

خدا لعنتشان کند که دیه مرگ یک زن را نصف مرد میدانند.زن ها باید در واگن اول و آخر قطار باشند چون اگر حادثه ای بیافتد این دو قسمت پر خطر هستند. 

زن ها جان فدای مردانی شوند که چشم هیزشان و ذات کثیفشان آنگونه است که زن و فرزندش در کنارش ایستاده اند و چشم از زن های دیگر بر نمیدارند و اغراق گونه گند زده اند حتی بدتر از غربی ها.

یک دختر با آن ظرافتش و نگاه دلبرانه اش چه نیاز به عمل زیبایی دارد؟ آنقدر بر سرش کوبیده اند که حس می کند ذلیل ترین موجود دنیاست و با عمل قابل تحمل میشود.

 

خدا لعنت کند آن کسانی را که یک دختر یا زن را بد می کنند.

 

پ.ن: ضمن پوزش از مردانی که خوب هستند و درصدشان یک در میلیون است.🌷

 

یا حق

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 254 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دلِ آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند.

اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای دنیا هستی. دلِ آدم عین یک باغچه پر از غنچه است، اگر با محبت غنچه‌ها را آب دادی باز می‌شوند، اگر نفرت ورزیدی، غنچه‌ها پلاسیده می‌شوند

 

سووشون

سیمین دانشور

 

الهه فاخته بازدید : 4770 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (3)

داستان پادشاه و ملکه و پرنسس و شاهزاده

 

داستان کوتاهی از یک خانواده شاهانه ( پادشاه , ملکه , شاهزاده و پرنسس ) اگر بخواهیم شاهانه زندگی کنیم 

 

 

روزی روزگاری در همین ایام صبح هنگام با بوسه خدا پلکهایم را گشودم دستهایم را باز کردم نور خورشید به صورتم دمید و دیدم ناگهان پرنسس شده ام.

دمپایی های پای تختم را پوشیدم. خدمتکاران به من سلام میدادند و صبح بخیر می گفتند.

 

به روشویی رفتم صورتم را شستم. شاد و سرحال لباسم را عوض کردم و به سمت میز صبحانه رفتم. همه خدمتکاران سکوت کردند . صبحانه ام را خوردم .چسبید حسابی چسبید . 

به خودم گفتم من امروز یک پرنسس هستم. مودب و شاد!

خانه خانه دیروز بود. توهم یا خیال نبود.شاید یک تمرین بود!  دیوارها.گلدان.ساعت خدمه کاخی که در آن سکونت دارم هستند همگی برای خدمت به من مشتاقند و من باید آنها را دلسرد نکنم مثل پرنسس ها مهربان باشم.

 


پرنسس ها نجیب زاده هایی هستند که مادرشان ملکه و پدرشان پادشاه است چه عیبی دارد خود را پرنسس کاخ کوچکمان بدانم؟

 

بقیه داستان پادشاه و ملکه و شاهزاده و پرنسس در ادامه مطلب 


الهه فاخته بازدید : 201 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر دختر قالی باف 

شاعر الهه فاخته 

 

دخترک قالی می بافت

هر رجی را که می بافت به آواز بلندی می خواند

 (غزلی رویایی از عشق ! )

دخترک نخهای گره خورده را, شانه می زد

هر رج, از رج دیگر ... زیباتر

من از او پرسیدم :

شاهزاده رویاهایت در خواب است

آخر عشق کجاست ای جانم ؟

گفت : عشق ...

قدرتمند ترین نیروی جهان است !

که نمیفهمم, انگشتانم تاول زده است

کمرم درد دارد و پاهایم بی حس است

نان شب, شام است و امیدم بافتن این قالیست !

تا که شاید زیر پایی افتد ,

خانه ای را از بوی عشقی که من

به تک تک گلهایش بخشیدم.. لبریز کند !

دخترک گفت :

فکر کن , فردا روز مرگ تو است

هر کسی خوبی کرد, ببوس

 

هر کسی بد کرد ,

بخشش کن حتی به قیمت گریه کردن چشمانت !

اما از خودت هرگز نگذر !

چه کسی می داند .... فردا, از کجا می آید ؟!

 

  • 1394/1/9
  • شاعر الهه فاخته
  • دفتر شاعر 1394
  • شعر نو شماره 5
الهه فاخته بازدید : 152 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

نمیدانم چرا مردم به شدت شیفته خود شده اند!

همه کارشان درست است و کار بقیه غلط!

به جان اشتباه کوچک بقیه افتاده اند و

اشتباه بزرگ خودشان ، کوچک!

فراموش می کنند آدم قبلی و 

ناسپاس آدم فعلی شده اند

برود یادشان می افتد که از دست داده اند!

 

انگار کل دنیا بهشت شده است و جهنم اینجاست!

اسیر حرف های غلط بی ریشه ای شده اند

که دامن غیرت و ناموس را آتش زده است

 

نمیدانم این وضع تا کی؟

دهانشان بسته نمیشود انگار!

بکنی حرف میزنند نکنی تهمت!

درکی از قرآن ندارند و همگی حافظ قرآن شده اند!

همه حرف ها پر از ای کاش و آرزوهای زودگذر است!

همگی دکترا دارند!

 

راستی،چقدر زود قضاوت کرده و محکوم می کنند!

این روزها با یک اشتباه کوچک گردنت میزنند و 

اشتباه بزرگ انگار بی عاریست

نه انگار که اختلاس شده است!

 

چرا نمیپرسند فلان حرف منبعش معتمد است؟

مثل خر .. درست بگویی یا غلط جواب نه سکوت است و درست

فقط عرعر پی در پی!

 

همه حامی حقوق بشر شده اند 

برای عادت روزه می گیرند و آن سر شهر

کودکی سه روز است که افطارش آب است!

 

تا ببینند و بشنوند نظری دهند اما

سکوت داشتن هم نشانه ای از فهم و ادب است!

 

از خودم شروع می کنم، سکوت کردن را ! کمی فکر کردن ، تحقیق و سپس اگر که لازم بود

بلند میشوم طرف حق میگیرم

اما

اگر حس کنم قضاوتش با من نیست یا سخت است

به زمان میسپارم و سکوت میکنم

 

مگر حرف زدن.نظر دادن اجبار است؟

گاهی دهان ذهن و احساس را ببند ، آری

نصف بیشتر دردسر از احساس است

یعنی

فکر نکرده زود آتشی شویم و به جان بقیه قمه بزنیم!

 

چقدر کم تحمل و کم صبر 

آه این نسل جدید است نه میترسد و نه شاد است!

تربیت نشدند. نکن .نرو نشنیده و هار شده اند.

 

کمی به روز شویم !

کتاب بخوانیم و فکر کنیم

الکی نترسیم سیلی مادر نیست

بشین بتمرگ دیگر نیست 

بزرگ شده ایم.

فکر کنیم تا درک کنیم خوب را از بد!

غرق نشویم در هر چیز ! افراط گر شده ایم؟

طرفدار حقوق حیوانات و بشر شده ایم؟

منتظر یک حرف.یک اتفاق ساده و خرد 

تا بگوییم نه غلط است این نیست

منبع انرژی منفی !

کلامی برای تخلیه تنش های روزانه!

چرا اینجاااا؟

تمااام دنیا میبینند ، مسلمانید که لخت شده اید؟

 

چرا ناسپاس شده اید؟ 

اصلا تشکر کردن بلدید؟

 

خدا برس به داد مردم بینا

کورها، اینجا خفت گیر شده اند و بسیارند

 

بیچاره بینایی که میان کوران گیر افتاده و بی چاره است!

رفتن چاره نبوده و نیست

وقتی عاشق خاک وطن شده ام

این پیر پر افتخار باید یکبار بسوزد و از نو زاده شود!

 

یا حق!

الهه فاخته

الهه فاخته بازدید : 213 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

چیزی که تو را جادوی من کرده است

عشق است

تو اگر رهایم کنی یا با من بمانی!

تو اگر قلبم را بشکنی یا مرا ببوسی!

تو اگر نگاهم کنی یا نگاهت را از من بگیری!

تو اگر بمانی یا بروی!

عشق در من کم نمیشود

و این لطف خداست که درونم را به عشق زینت داده است تا به هر که خواستم ببخشم❤

با من نجنگ من بالاترین قدرت را دارم

عشق ! آری من در درونم عشق دارم 

 

الهه فاخته

۱۷ شهریور ۱۳۹۷ 

یا حق

الهه فاخته بازدید : 217 یکشنبه 08 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

آه, تو را چه شد ؟

چه روزها, در خیال خود تجسم حیات ساده ای کشیده ای

جسور بود , حر فهای حس تو !

نه از نبودنش , حسرتی کشیده ای

نه از بودنش , گذشته ای

 

تو را چه شد ؟

بسان کودکی که تازه از کنار مادرش,

روی فرش کهنه ای نشسته است

و تمام عاشقانه های او , در یک مداد ساده است

که روی برگه ای سپید خط خطی کند, از فکر خالی اش

 

تو را چه شد ؟!

تبسم نگاه پاک تو کجاست ؟

 

چه چیز

تو را از میان دست های لحظه ها برون کشیده است ؟

یعنی, دل شکسته بی جواب مانده است ؟

چه قدر سخت گذشت ... لحظه های خط خطی

 

  • 1394/1/9
  • الهه فاخته
  • دفتر۱۳۹۴
  • شعر سپید کوتاه شماره 6
الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 20

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟