الهه فاخته - مطالب ارسال شده توسط eajoorloo

loading...

الهه فاخته

الهه فاخته,شاعر و نویسنده و دکلماتور دارای کتابهای شعر,نویسنده کتاب دختر غمزده ونویسنده دلنوشته های عاشقانه و ..میباشد .تنها سایت رسمی است . الهه آجرلو

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 283 دوشنبه 25 فروردین 1399 نظرات (0)

عاشقانه غمگین متن و شعرنوشت 

کتاب عاشقانه هایی‌از جنس همدردی

نویسنده الهه فاخته

 

یکی بود , یکی نبود ,

غیر  خدا فقط  عشق بود و قلب .

من و تو بودیم و کلی رویا , کلی صدا , کلی خاطره , کلی احساس ,

انقدر زیاد بود خنده هامون , گریه هامون ,

انقدر زیاد بود غصه هامون که تا بخودمون اومدیم دیدیم قلبهامون پر شده از من و تو .

میگن قلبهای بزرگ زیاد سختی میکشن,

میگن قلبهای بزرگ لیاقت بهترینها رو دادن .


 بقیه عاشقانه غمگین شعرنوشت رفتن در ادامه مطلب


الهه فاخته بازدید : 235 دوشنبه 25 فروردین 1399 نظرات (0)

عاشقانه غمگین رفتن 

عزیز از دست رفته 

به قلم الهه فاخته

 

هر جا بری باهات میام ,

تا اون بالا بالاها, تا بالای ابرها, حتی بالاتر تا پیش خدا

 بیا  بادکنکهای صورتیمونو برداریم ,سبک بشیم بریم پیش خدا

 همیشه آدمای عاشق میگن رفت , دلمو شکست , اما بدون با رفتنت یه تیکه از قلبم پیشته همیشه .

آخه همیشه که رفتن , درست نیست خوب نیست ,

 چرا باید تو آسمونا باشی و من روی زمین ؟

 دلم نمیخواد بشنوم که بازم میگی حق داری عزیز من ! من فقط تو رو میخوام .


بقیه عاشقانه غمگین و رفتن عزیزاز دست رفته در ادامه مطلب 

الهه فاخته بازدید : 431 یکشنبه 24 فروردین 1399 نظرات (1)

 

خلوت کردن با خود و خدای خود

به قلم الهه فاخته

خاطراتی بر دوران نوجوانی

 

شاید تابحال به این موضوع فکر نکرده باشید چگونه شد که بار اول معنی خلوت کردن را فهمیده باشید !

این موضوع , یعنی خلوت کردن با خود را کسانی ميفهمند که بسیار ذهن آشفته یا شلوغی دارند و هیچ کجایی برایشان نیست تا به آرامش برسند ! 

اما باگذشت زمان و بزرگتر شدن , این موضوع قابل حل ميشود . بالاخره جایی یا کاری یا چیزی یا کسی می شود خلوت ما ,که به ما آرامش و انرژی می دهد !

 

 

جایيکه کسی قضاوتمان نمی کند , در دنیای خودمان هستیم و هر چه ميخواهیم مي بینیم و هر جور بخواهیم رفتار مي کنیم , کسی مارا نمی‌بیند تا بخواهد قضاوت کند , جایی جز لاک خود!

 

 

بقیه خلوت کردن با خود را در ادامه مطلب بخوانید 

الهه فاخته بازدید : 143 شنبه 23 فروردین 1399 نظرات (0)

 

نگهداری سانسوریا گیاه آپارتمانی

به قلم الهه آجرلو - فاخته 

تجربه شخصی

 

نگهداری از سانسوریا :


سانسوریا (sansevieria) یکی از گیاهان بومیِ آفریقا، ماداگاسکار و جنوب آسیا می‌باشد.

سانسوریا، در واقع یک گروه بسیار متنوع از گیاهان است.

این گروه با بیش از ۷۰ گونه، رنگ‌ ها و ابعاد متنوعی دارد

این گیاه سرسخت، برخلاف بسیاری از گیاهان آپارتمانی، عمری طولانی دارد.

اصطلاحا به سانسوریا، نامیرا نیز می‌گویند.


در واقع سانسوریا، از دسته گیاهان کم توقع محسوب می‌شود؛ چون گیاهی کم آب به شمار می‌آید و از طرفی، محیط کم نور را تحمل می‌کند.

اگر در زمینه ی نگهداریِ گیاهان، مبتدی هستید، بهتر است با گیاهان کم توقع و مقاومی مثل سانسوریا شروع کنید.

سانسوریا، از گیاهان موثر در تصفیه هوا است.


این گیاه، سمومی مانند فرمالدئید، زایلن و تولوئن را از محیط جذب می کند؛ پس باعث بهبود کیفیت هوای اطراف شما خواهد شد.

از میان گونه‌های مختلف، سانسوریای شمشیری، با نام های زبانِ مار یا زبانِ مادر شوهر هم خوانده می‌شود.

این گونه، با برگ های تیز و شمشیر مانندش، حتما توجه شما را جلب می‌کند

 

سانسوریا، از لحاظ ظاهری، از قدیمی ترین و ساده ترین گیاهانِ موجود است. اما هنوز هم گیاهی شیک و لوکس به حساب می آید.

در این گروه از گیاهان، فقط سانسوریا شمشیری ابلق و سانسوریا پا کوتاه ابلق هستند که در نگهداری، کمی با بقیه تفاوت دارند.

سانسوریا ابلق، رده‌های زرد رنگِ زیبایی دارد که در صورت کمبود نور، این رده‌ها کمرنگ خواهند شد.

بقیه گونه‌ها، در نور کم هم به خوبی رشد می‌کنند.

 

 سوالات مربوط به سانسوریا را در ادامه مطلب بخوانید 

 

الهه فاخته بازدید : 295 شنبه 23 فروردین 1399 نظرات (0)

داستان گلها

به قلم الهه فاخته

این دنیای من است 

 

روزی که سانسوریا پا به خانه ام گذاشت صدای آن و اسپاتی فلوم اولین صدایی بود که شنیدم

سانسوریا با گلدان سفالی سفید رنگش مثل خانم های متشخص .. احساس کردم واقعا خانه ام مهمان آمده است . تا روی فرش گذاشتم صدایی شنیدم : چقدر اینجا شلوغ است !

ابروهایم بالا رفت و اهمیت ندادم . گلدان ها را جابه جا کردم و گلدان سانسوریا را گذاشتم در اتاق گلها , بسیار زیبا و موقر ! مانند خانم های متشخص کم صحبت که احتمال زیاد مدیر هم هستند . 

همین که مانده بودم چگونه سلفون فلوم را باز کنم , فلوم گفت : خب با کاتر باز کن !

من هم آنقدر هیجان گلهای تازه رسیده را داشتم که صداها را زیاد جدی نمی گرفتم چون تا آن روز گلها زیاد با من حرف نمی زدند , راستش از روزی که به خدا گلایه کردم من قبلا سبز انگشتی بودم و الان چرا نیستم حداقل گلهای خودم را سبز نگه دارم , دقیقا از همانروز انرژی زیادی روح خسته ام را به تعادل رساند! من هر چه بخواهم خدایم به من می دهد اما چون فراموشکار هستم گاهی یادم می رود دقیقا چه می خواهم و وقتی به تنگ می آیم دعایی از درونم می جوشد و خدای مهربانم نیز سریع برآورده می کند 

 

  • بقیه داستان گل سانسوریا در ادامه مطلب 

 

الهه فاخته بازدید : 215 جمعه 22 فروردین 1399 نظرات (0)

دلنوشته کرونایی من 

اینبار هوای سرد و بارندگیهایش

به قلم الهه فاخته

 

امروز هم روز دیگری از روزهای کروناییست و من همچنان در قرنطینه به سر می برم !

صبح از خواب برخواستم و سرما آنچنان در من رسوخ کرد که نتوانستم از زیر پتو بیرون بیایم , نوک بینی ام بشدت سرد شده بود و فکر می کردم برف آمده است . بالاخره بعد از دوساعت کلنجار برخاستم و دیدم هوا سرد نشده ,  از سایت هواشناسی نگاه کردم دیدم تا دو هفته بارش و رعد و برق و دما تا 7 درجه سانتیگراد . تصمیم گرفتم مجدد بخاری نصب کنم !

 

و الان متوجه شدم سرمای بی سابقه ای در فصل بهار آن هم در ماه شکفتن گلها رخ خواهد داد !

 

  • بقیه دلنوشته کرونایی من در ادامه مطلب
الهه فاخته بازدید : 221 پنجشنبه 21 فروردین 1399 نظرات (1)

دلنوشته کرونایی شماره 4

نویسنده الهه فاخته

 

امروز 21 فروردین ماه است اما در تهران برف میبارد .

البته اینجایی که من هستم دقیقا وسط شهر تهران است و فقط باران می بارد شاید هم دانه های برف بسیار ریز باشند من هنوز دستم را از پنجره بیرون نبرده ام . 

فقط کمی پنجره را باز کرده ام . تا باد مهربانیش را به گلهایم تمام کند . 


باد که بی حوصله باشد , به هر چه که سر راهش بیاید سیلی می زند اما بسیار مهربان است حالش که خوب باشد همه را می بوسد و نوازش می کند . و الان بهار است فصلیست که حال باد خوب است!

و امروز از همان بهارهاییست که مدام ميبارد و رنگ خود را , بوی خود را از بین درزهای پنجره به داخل خانه ها می‌پراکاند 

نمی دانم خوشحال باشم یا ناراحت !

خوشحال از اینکه امسال با کلی نعمت و مهربانی خداوند شروع شده است 

و ناراحتی از اینکه برف برای زمستان است و تا زمانیکه هوا سرد باشد این ویروس کرونای راحت طلب از دیار من نميرود !

 

 

بقیه دلنوشته کرونایی از دلنوشته های روزانه من در ادامه مطلب

الهه فاخته بازدید : 1963 سه شنبه 19 فروردین 1399 نظرات (1)

افسانه فاخته 

داستان کبوتری از نسل فاخته

نوشته شده به قلم الهه آجرلو-فاخته

 

فاخته را کبوتری می دانند که ذاتا صدای سوزناکی دارد . داستانش را شنیدم همان داستانی که می گفت عروسی یک نامادری بدجنس داشت و در زمستان گوله های برف را در صندوق جهیزیه اش گذاشت تا بهار تمام پارچه هایش بپوسند و نوعروس غمگین شود . عروسی که می خواهد یک زندگی بسازد با درد بزرگی روبه رو می شود اما اینها جبران دارد .

من گمان می کنم واقعیت چیز دیگریست 

 

بقیه افسانه فاخته با فایل صوتی mp3 آواز فاخته در ادامه مطلب

 

الهه فاخته بازدید : 12930 دوشنبه 18 فروردین 1399 نظرات (5)

فاخته پرنده یا کوکو

صدای فاخته mp3

دو داستان و افسانه از پرنده فاخته

جوجه های فاخته 

 

فاخته (نام علمی: Cuculus canorus)؛ که کوکوی معمولی یا کوکوی اروپایی نیز نامیده می‌شود

پرنده‌ای از خانواده کوکو راسته کوکوسانان است که در اروپا، آسیا، و آفریقا زندگی و مهاجرت می‌کند.فاخته رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک‌تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد

آواز فاخته نرم و حزن‌انگیز و شبیه کلمه «کو کو» است. این آواز اغلب در آغاز فصل بهار شنیده می‌شود. بیشتر مردم تصور می‌کنند که پرندهٔ ماده آواز می‌خواند ولی اینطور نیست زیرا برعکس، فاخته ماده نمی‌تواند آواز بخواند و پرندهٔ نر آواز می‌خواند. فاخته نر و ماده شبیه هم نیستند. رنگ فاخته نر مایل به خاکستری سیاه است، درحالی که پرندهٔ ماده پرهای خاکستری فاتح رنگ با لکه‌های سفید دارد.

 

 

هر آنچه از فاخته می خواهید بدانید در ادامه مطلب بخوانید ..
الهه فاخته بازدید : 257 شنبه 16 فروردین 1399 نظرات (2)

متن عاشقانه باغبانم باش 

همراه دکلمه

متن عاشقانه و دکلماتور الهه فاخته

 

باغبانم باش

مثل گل هستم.
اگر پژمرده و بی حال شدم مثل آفتاب، برمن عشق بورز. آنگاه معجزه عشق را درمن خواهی دید که چگونه روز به روز شاداب تر می شوم.
مرا نادیده نگیر
چون باغبانی مهربان، روح مرا نادیده نگیر.
دل من، با دستهای مهربان تو میشکفد، آفتاب عشق ات را بر من بتابان، تا از شکفتن غنچه هایم روح تو را پر از نور خدا کنم.
این ما هستیم
من و تو!
عشق در من به تو خواهد رسید
و عشق درتو به من خواهد رسید
وما را از نور بینهایت سرشار خواهد کرد.
اگر این پیوستگی، در جریان باشد عشق بین مارا خالقمان تضمین خواهد کرد.
فقط کافیست تو باغبان خوبی باشی و من هم گل بودن خود را باور کنم.
یاحق
اسفند 1398

 شاعر الهه فاخته

شعر نوشت عاشقانه باغبانم باش 

 

دانلود دکلمه عاشقانه باغبانم باش با فرمت  mp3 , و دکلمه آپارات باغبانم باش در ادامه مطلب 

 

 

الهه فاخته بازدید : 177 پنجشنبه 14 فروردین 1399 نظرات (2)

 

خاطرات دوران نوجوانی 

دلنوشته ای بر گذشته نوجوانی خویش

الهه فاخته

 

باران , باران که میبارد حالم خوب میشود 

 

باران یک بار برای من معجزه کرد , از خیس شدن بدم می آمد اما وزنه ها را به پایم بستم و زیر باران راه رفتم , دو ساعت تمام زیر باران راه رفتم و اشک ریختم و هیچ کس نفهمید اشک می ریزم و آن روز زیباترین روز زندگی من بود 

 

به خانه که رسیدم کسی نفهمید من خیس باران هستم !

 

اما روز بعدش .... 

 

چنان سرما خوردگی داشتم که دوهفته تمام خوابیدم . یادم هست در همین ایام عید بود . مرگ را جلوی چشمانم دیدم . نوبت دکتر داشتم وقتی دکترم ( مرحوم نجم آبادی ) از طریق منشی فهمید گفت نباید سرما می خوردم و باید بستری شوم . اما من خوشحال بودم یا خوب می شوم یا می میرم . 

 

بعد از یکماه مجدد به پزشک مراجعه کردم ....

 

بقیه خاطرات نوجوانی بیماری ریوی  را در ادامه مطلب بخوانید

 

الهه فاخته بازدید : 253 دوشنبه 11 فروردین 1399 نظرات (1)

شعر نوشت من دلم می خواهد 

شاعر الهه فاخته

 

من دلم می خواهد

که به رویای بزرگی برسم

که درآن خوب شود بندگی خوبترین

که در آن اشک نریزد دل

من دلم میخواهد

اوج بگیرم چون آن باز

در پی جستن نور

پشت آن دیوار بزرگ 

که کسی گفت شهریست درآن 

شاید آن شهر همان رویای من است 

که همه در پی آن می گردند 

هر کسی فکر کند عاشق است جای سوال است 

که او عاشق قلب خود است 

یا در سینه ی خود هیچ ندارد 

پشت دیوار کسی است ! 

عشق بار گرانیست به هر کس ندهد 

 

  • شاعر الهه فاخته
  • شعر من دلم می خواهد

 

 نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۷/۱۲ 

الهه فاخته بازدید : 331 دوشنبه 11 فروردین 1399 نظرات (0)

نوشته ای برای دل های شکسته 

به قلم الهه فاخته

 

دوستت دارم های یک دل شکسته را باور کن 

دلی که میشکند معنی بی مهری را خوب می فهمد 

دلی که میشکند غم دارد 

دلی که میشکند اگر عاشق شود ، اسطوره خواهد شد و اگر دوباره بشکند خواهد مرد . 

دلی که میشکند فقط درد ندارد 

دلی که میشکند خالقش نیز برای شکستنش گریه می کند . 

دلی که میشکند راست می گوید . 

دلی که میشکند همه چیزش واقعی است . 

دلی که میشکند هنوز هم غرور دارد . اشک دارد . حجب و حیا دارد . 

دلی که میشکند باز هم بغض دارد و اشک . اگر بغضش را نمی فهمی با حرفهایت آزارش نده . 

تویی که دلی را میشکنی بهتر است بدانی اگر هزار بار بگویی آن زمان جنون داشتی باز هم هیچ چیز درست نمی شود گرچه بخشیده شوی ، اما دلی که میشکند دیگر مثل روز اول نمی شود حتی اگر تمام وجودش شادی و خنده شود. 

دلی که می شکند حقیقت را دیده است .

 

 نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۷/۱۰ ساعت 12:16 

 

بقیه دلنوشته های بی تابی و غمگین در ادامه مطلب 

 

الهه فاخته بازدید : 215 دوشنبه 11 فروردین 1399 نظرات (1)

شعر شاه دل 

شاعر الهه فاخته

هوس کردم بگیرم سیب سرخی 
ببویم روی سرخش را به عشقت
بگیرم این دست آن دست
بفهمم که نشان چیست سرخی !

شبی در خواب دیدم
گل سرخی نشانم دادی و ده بار گفتی :
  می دانم چه می گویی عزیزم !

همان شب پریدم از خواب
و دیدم شیشه سرد و شب سرد
که قمری باز می خواند
الله اکبر

دلم می خواست بگریم
که دیدم بسترم خیس خیس است !
از آن شب
پلک خسته است
ولی نمی خوابم زمانی را که شب هست
می ترسم
رویای شیرین
همان لحظه که بوی سرخی گل
مدهوش می کرد
چشمان سیاه خسته ام را
باز شبی از خواب برخیزم
ببینم
که شیشه سرد گشته هوا سرد
و خوابم باز پر زد
شد پرنده روی ایوان ...
و ساعت تیک و تاکش را به رخ برد
زمان رفته است و من اینجا
قلم بر دست نشسته ام
ولی این رخ کشیدن چاره دارد

همینجا صدای تاپ و توپ قلب تو هست
ببخش و بگذر از من باز گفتم
که خیلی دوستت دارم شاه دل من !

29 مهرماه
پاییز 1392

2روز دیگر وسط پاییز است و من هر سال در ماه وسط پاییز با چیزی شبیه معجزه جهشی عجیب می گیرم .

 

 

 

 نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۷/۳۰ 
  • به قلم الهه فاخته 
  • شاه دل
الهه فاخته بازدید : 2331 جمعه 08 فروردین 1399 نظرات (4)

دلنوشته برای حضرت محمد (ص)

به قلم الهه فاخته 

 

نمیدانم مسلمانی یا مسیحی

یهودی یا زرتشتی

یا بدون دین

هر کسی هستی باش

این را خوب میدانم هر کسی با ایمانش الله را صدا میزند.

اما موضوع محمد است

محمدپیامبر بزرگ من

محمد بزرگترین مرد زندگیم

محمد صبورترین انسانی که جهل جاهلان ازارش داد اما تسلیم نشد

محمد امین که احمد نام دیگرش است.

محمد که مهربان و قوی است

محمدی که کاملترین انسان روی زمین است

محمدی که هنوز هم بیشترین اسم روی فرزندان .. درایران اول نام اوست..

محمدی که هربار صدایش میزنم مهربانی میکند .محمدی که قران بواسطه او نازل شد در همان ماه مبارک رمضان ماه اراده و ایمان. ماه برکت.

در قران چهاربار اسم محمد نگاشته شده و یکبار به اسم احمد.

روی ابرها..کوه..امواج دریا... برای کسانی که چشم بصیرت دارند اسم محمد در کنار اسم الله دیده میشود

.نه الله را میتوان منکر شد و نه قران را.

گاهی بعضی از اداب. ادب را میبرند.

محمد رفیق دلهاست

درست صدایش بزن ♥

 

به قلم الهه فاخته

این دلنوشته تقدیمی ست برای پیامبرم محمد رسول الله که لبخندی به اندازه به تمام زیباییهای دنیا دارد 

1393

 

الهه فاخته بازدید : 3993 چهارشنبه 06 فروردین 1399 نظرات (6)

متن ملکه سرزمین خودت باش! 

 

 بانو ! ملکه سرزمین خودت باش !
به دور از تمام باید ها و نباید ها و قانونهایی که تو را در یک چهارچوب مضحک اسیر می کند ,
خودت را باور کن و باور داشته باش تو .....  آری تو با همین دستهای ظریف و لاک زده ات , و با همین موهای پریشانت می توانی لذت موفقیت را بچشی !
فقط کافیست خویشتن را باور داشته باشی !
بانو ! تو برای گام های بلند خویش اول باید خودت را بشناسی  
خود را با تمام داشته هایت بپذیر , با همین ظرافت تن , لطافت پوست , اشک ها و عشوه هایت 
آن گاه برای خوب بودن برخیز 
اجازه نده دست هیچ مردی , یا دست هیچ قانونی سد راهت بشود 
قوی و پر قدرت ادامه بده و خود را چون ملکه ای در کاخ سرزمین درونت بدان . 
ملکه ای که از درون , برتر است 
ملکه ای که یک شاه مهربان دارد 
یک گل بخر ! و گاهی عصرها مقابلش بنشین و یک لیوان چای سبز بخور ! ببین چه قدر شباهت است بین تو و آن گل زیبا ! 

 

 متن ملکه باش , در ادامه مطلب 

 

الهه فاخته بازدید : 431 چهارشنبه 06 فروردین 1399 نظرات (0)

101 قطعه شعر گاهی از کتاب شعر گاهی

شاعر الهه فاخته 

چاپ ناشر مولف و انتشارات مایا

 

مقدمه شاعر :

با سلام خدمت خوانندگان عزیز که از همین لحظه وارد قلب و دنیای من می شوند 

کتاب شعر گاهی شامل 101 قطعه شعر است راستش ابتدا خواستم 100 قطعه باشد اما یک قطعه اضافه کردم که اگر ارشاد یکی از آنها را حذف کرد همان صدتا باقی بماند . اولین کتابی که بصورت ناشر مولف به چاپ رساندم بود .

راستش زمانی که این کتاب را خواستم بنویسم مدتی بود که از دفتر شعر دور مانده بودم یعنی مثل سابق نبود . و تصمیم گرفتم کتابی با موضوعی خاص بنویسم . چند هفته ای نوشتم و خط زدم تا به کلمه اسرار آمیز گاهی رسیدم . 

راستش این کتاب را با ملودی ضرب نوک انگشتان نوشته ام . اشعاری ساده با مفهومی فلسفی . و گاه هم ساده و روشن !

وقتی این کتاب را می خوانید خود را سبک بال تصور کنید که بر بال پروانه ها پرواز می کنید , ساده بخوانید و چند بار بخوانید , توضیح بیشتر نمی دهم چون اعتقاد دارم هر خواننده با توجه به خلقیات و روحیه و اندیشه خود از اشعار برداشت می کند , اشعار من نیاز به فکر کردن دارند 

می دانم این روزها شعرهایی که دلنوشته هستند بیشتر استقبال می شوند اما خب من یک دهه شصتی هستم , سخت نگیرید :) روزی خواهم مرد و شاید بعد از آن افکار دنیا تغییر کند 

زنده وسلامت باشید 

یا حق 

الهه فاخته

 

مقدمه کتاب شعر گاهی 

 

به نام خالق سلطان قلبها

الله

خدایا از تو چه پنهان ؟!

..... نگرانم

تو که کنارم هستی نمی ترسم ، اما عجیب نگرانم!

بنشینی!

میدانم محال است تو کنارم باشی و ساکت

این را هم خوب میدانم، رفاقت کردی که اسمت را رفیق گذاشتم آن هم تنها رفیق ...

.قلب است دیگر

شکسته است

لبه اش تیز است

گاهی خودم را می خراشد

من امید نمی خواهم یقین میخواهم

بارالها ارامم کن ...

آمین

الهه فاخته

  • کتاب شعر گاهی 

 


با احترام,

تقدیم به تمام دوستداران شعر پارسی

و تمام کسانی که احساسات زیبایشان,

آرامش جان

همسفران زندگیشان شده است .

یا حق!


 

عزیزانم تمامی 101 قطعه شعر را در ادامه مطلب برایتان قرار دادم ♥

الهه فاخته بازدید : 217 چهارشنبه 06 فروردین 1399 نظرات (1)

دلنوشته در روزهای کرونا ویروس

نویسنده الهه فاخته 

چهارشنبه 06/0/1399

 

ورونیکا.. تصمیم میگیرد....

این روزها شبیه تصمیم ورونیکا شده است!

او تصمیم میگیرد بمیرد به این دلیل که هرکاری میخواسته انجام داده و دیگر کاری برای انجام دادن ندارد!

یعنی... امید.. ندارد

امید، مثل نوری درتاریکی دل را میلرزاند و با یک شاید شروع میشود.. شاید برسم.. شاید فرق کند.. شاید تمام شود!


این ویروس انگار قصد رفتن ندارد مردم برایش میزبان خوبی شده اند. آن را در سینی گذاشته و به زور به کام ات میدهند!


ورونیکا میترسید خودکشی کند چون نگران بود مادر و پدرش بعد از مرگ او نتوانند تحمل کند.

او مدام دنبال یک دلیل برای مرگ خویش می گشت! مثلا یک سوال بی ارزش که پاسخش ذاتا مهم نیست!

 

واین روزها عجیب شبیه ورونیکا شده ایم. 

این ویروس لعنتی نمیخواهد برود و برای از دست دادن عزیزانمان میترسیم آنقدر میترسیم که میخواهیم بمیریم تا مرگشان را نبینیم، از طرفی از اینکه بعد مرگمان آنها بدون ما چه کنند هم خودش غم بزرگیست! 

اما... این ترس ازکجا می آید وقتی خدا بالاتر است؟ 

وآنهایی که مراعات نمیکنند ذاتا چه موجوداتی هستند؟ 

 

بقیه دلنوشته های کرونایی من در ادامه مطلب قرار گرفت 

الهه فاخته بازدید : 205 چهارشنبه 06 فروردین 1399 نظرات (4)

دلنوشته ای برای پرستاران و پزشکان تمام جهان 

مبارزه با کرونا ویروس

نویسنده الهه فاخته

برگی از برگی دیگر شتاب میگیرد
به انتظار بهار نشسته بودیم که ناگهان پاییز شد!

دستی مهربان ، صورت تب دار مرا لمس میکند.
در این وحشت دامن گیر، کسی به هم خون خود رحم نمی کند، دلها ترسیده اند و دستی، بازوی ناتوانی نمی گیرد.

دستی مهربان، به لبهای شعله گرفته ازاین مرگ سیاه، جرعه ای می نوشاند که کسی جراتش را نمی کند.

اینجا سنگر است، مرز بین زندگی و مرگ!
می دانند که ممکن است بمیرند اما می آیند
می دانند که اینجا حال همه خراب است.. اما.. می مانند

این لشگر فرمانده ندارد. اما.... سرباز دارد!
سربازی که نه برای پول، نه برای شهرت آمده است
سربازی که برای خنثی کردن.. مین.. آمده است

آههههای سرباز، تو نه تنها سرباز وطن بلکه سرباز هم وطن شده ای!
آهای سرباز، تمام قد برایت می ایستم و برایت پا می کوبم
جانم فدای جانت
یا حق

الهه آجرلو فاخته
دلنوشته های کرونایی من
بامداد پنجم فروردین هزار و سیصد و نود و نه

تقدیم به تمام پرستاران و پزشکان سرزمینم که این روزها جان خود را در دست گرفته و برای نجات یا تسلی بیماران می کوشند.
تنتان سلامت 
الهه فاخته بازدید : 193 سه شنبه 05 فروردین 1399 نظرات (0)

شعر زیبای معشوقه من

کتاب شعر جونی جونی یار جونی

 

شاعر الهه فاخته

معشوقه من

 

میم ....

می دونی وقتی که نیستی دل من بی تابه!

می دونی وقتی که چشمات ,

                اشک رو به یادش میاره,قصه من رو می دونه ؟

می دونی تو یه ذره نوری که دلت از دل من با خبره؟

می دونی چی کشیدم وقتی که دستای گرمت دور بود از دستای من ؟

می دونی چند بار شکستم ؟ چی کشیدم ؟

می دونی چند بار مردم و تو من رو زنده کردی؟

 

عین ....

عشقه که می تونه زنده کنه مرده ها رو

عشقه که می تونه به یاد بیاره خدا رو

عشقه که تو شهر بی وفایی  می مونه ,

                 زخمی میشه , اما هنوز امید داره!

عشقه که قانون نداره

عشقه که راه اون فقط دله

عشقه که چشمای کوچیکتو خیس می کنه

                                 ازون چیزی که می دونی!

عشقه که فراموشش کنی اسم تو رو

                 با شاخه های سنبلی داد می زنه

عشقه که تو بری اون می مونه

عشقه که تو نباشی

                 پیش خدا با اشک و مهر از تو میگه !

عشقه که

                جرأت  داره و می گه عاشقه !

 

....... بقیه شعر معشوقه من را در ادامه مطلب بخوانید عزیزانم ....... 

الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

تعداد صفحات : 27

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟